راه ترقی

آخرين مطالب

امیرحسین صدیق: مرضیه برومند بعد از 25 سال همکاری از من تست گرفت! فرهنگ و هنر

امیرحسین صدیق: مرضیه برومند بعد از 25 سال همکاری از من تست گرفت!
  بزرگنمايي:

راه ترقی - صبا / به سراغ امیرحسین صدیق بازیگر سینما و تلویزیون رفتیم و با او از خاطرات «قصه‌های تا‌به‌تا» تا چالش‌های «بازپرس» خاطره‌بازی کردیم.
 خوش چهره و خوش برخورد ویژگی اولیه برخورد با امیرحسین صدیق است که او را از خیلی از همکارانش متمایز می‌کند. بازیگر نقش پذیری که طیف‌های مختلف شخصیتی را در این سه دهه دوران بازیگری‌اش از خودش بر جای گذاشته است. جوان شهرستانی نابغه و گیج سریال «هتل مروارید»، پدر جوان و تحصیل کرده «قصه‌های تا به تا» و پیرمرد بامزه زبان‌شناس «آب پریا» ، قاتل زنجیره‌ای «نوار زرد2» و دهها نقش دیگر. ایفای این نقش‌ها موید توانایی‌های غیر قابل انکارش در حوزه بازیگری و خلق شخصیت‌های متفاوت و جذاب است. صدیق با بزرگانی مثل کیانوش عیاری، اصغر فرهادی، داود رشیدی، ملاقلی پور، سیروس الوند و مرضیه برومند همکاری داشته است. پیروزی در شیکاگو، چایخانه باغ پریان، ریچارد سوم ، بیداری، میم مثل مادر، تله، شبانه، مربای شیرین، دختری بنام تندر، نسل سوخته، مهمانان ویژه، همه بچه‌های من، کتابفروشی هدهد، رقص پرواز، دربه‌درها، روزگارقریب، بدون شرح از هزاران چشمه کارهای موفق بازیگری صدیق هستند که یک دهه قبل اولین فیلمش را نیز ساخته است. صدیق بعد از حضور موفقش در برنامه خندوانه، تجربه مجری‌گری برنامه کتاب باز را انجام داد. در زمان تنظیم این گفت‌وگو مطلع شدم که وی در حین بازی در سریال تلویزیونی «مشاور» دچار مشکل قلبی و به بیمارستان منتقل شده و تا دو هفته آینده هم نمی‌تواند مقابل دوربین سریال جدیدش ظاهر شود. البته بعد از عمل جراحی حال عمومی ایشان خوب است و باید در منزل دوران استراحت و نقاهت خود را بگذراند. امیدواریم هر چه زودتر سلامتی حاصل و به عرصه فعالیت هنری خود بازگردد. در این گفت‌وگو مروری به دوران کاری‌ صدیق داریم. شاید در دوران نقاهت در منزل بخواند و بداند که اهالی رسانه همواره به یاد او و همه هنرمندان ایران عزیز هستند.
نسل شما و حتی دو نسل قبل‌تر سابقه حضور در کانون پرورش فکری کودکان را داشتند. چقدر این حضور و تجربه اندوزی به شما در شروع فعالیتهای هنری‌تان کمک کرد؟
کانون تا دو دهه بعد از انقلاب هم به فعالیتهای پویا و پرورش جوانها به خوبی ادامه می‌داد. البته در دوره ما یک سری کتاب‌های کودک در چاپ مجدد دچار ممیزی شده و یک سری فعالیتها در کانون نسبت به قبل کمتر شده بود. از 8 سالگی عضو کتابخانه کانون شدم و سال بعدش هم در کلاس‌های تئاتر حضور پیدا کردم و شروع آشنایم با دنیای نمایش و مطالعه با کانون شکل گرفت. بعد از فوت پدرم به نیشابور رفتیم و کانون نقش مهمی در تکوین شخصیتم داشت.
در آن دوران برای بچه‌ها خواندن کتاب‌های طلایی کانون خیلی جذاب بود. آیا شما هم علاقه‌مند به کتاب های طلایی کانون بودید؟
بله، حتی به واسطه آشنایم با مسئولین کتابخانه، کتاب‌هایی که بعد از انقلاب جمع شده بود را برای مطالعه در اختیارم قرار می‌گرفت. الآن هم در 52 سالگی موقعی که در کار بازیگریم دچار چالشی می‌شوم به آموخته‌های آن سال‌هایم رجوع می‌کنم.

اولین بار در چه زمانی وارد فعالیت‌های حرفه‌ای‌تر بازیگری شدید؟
در کتابخانه کانون نیشابور استادی من را برای بازی به تئاتری دعوت کرد که یکی از نقش‌هایش را حامد بهداد بازی می‌کرد. مهران احمدی هم کارش را در آنجا شروع کرد. از نظر حضور در کار حرفه‌ای با بازی در نمایش «چایخانه باغ پریان» به کارگردانی هرمز هدایت این کار انجام شد و من از طرف محل تحصیلم یعنی مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما به این کار معرفی شدم.
چقدر دستمزد گرفتید؟
دستمزد نگرفتم و فقط یک قاب منیاتوری گرفتم و البته بعدا دستمزد حرفه‌ای برای بازی در نمایش «پیروزی در شیگاگو» به کارگردانی مرحوم داود رشیدی گرفتم.
در نمایش «پیروزی در شیگاگو» بازیگران حرفه‌ای و ستاره‌ای مثل فاطمه معمتد آریا و فریماه فرجامی و مهدی هاشمی بازی داشتند؟
پیروزی در شیکاگو اولین نمایشی بود که بعد از انقلاب به صورت حرفه‌ای و با بلیت فروشی قیمت بالا روی صحنه رفت و استقبال از نمایش بی نظیر بود و پایان هفته‌ها دو اجرا روی صحنه می‌رفتیم. برای من تجربه جذابی بود و خیلی چیزها از این بزرگان یاد گرفتم.
در مدرسه ادبیات و هنر صدا و سیما چه اساتیدی به شما درس می‌دادند؟
رضا بابک، علیرضا خمسه و هرمز هدایت بودند و مربی دختران نیز گلاب آدینه بود که شاگردانی مثل بهناز جعفری، پانته‌آ بهرام و سیما تیرانداز هم دوره‌ای‌هایم بودند.
چگونه توانستید با مرضیه برومند همکاری کنید؟
خانم برومند در نمایش «پیروزی در شیکاگو» در طراحی صحنه و لباس به آقای ممیز و رشیدی کمک می‌کرد و من با ایشان از این طریق آشنایی پیدا کردم.
البته این آشنایی به شما این شانس را داد که در تعدادی از بهترین‌ سریال‌های تلویزیون بتوانید نقش‌های متنوع و جذابی بازی کنید.
با شما هم عقیده‌ام. سر سریال «قصه‌های تابه تا» ایشان به من اعتماد کرد و نقش اصلی سریال را به من داد.
آیا برای نقش آقای پدر گزینه دیگری هم بود؟
گزینه اول مجید علم بیگی بود و چون درگیر سربازی شد نتوانست با سریال همکاری کند.
نکته حائز اهمیت شخصیت آقای پدر در این این سریال این است که تصویر مدرن و به روزی از پدر ایرانی که طبق تحولات جامعه پوست اندازی می‌کند ارائه می‌شود. آیا به این نگاه قائل هستید؟
موافقم. قبل از این سریال عموما نگاه سنتی و قدیمی و تعریف شده‌ای از پدر ایرانی در سریالها ترسیم می‌شد. هنگام بازی در این کار جوان و جویای تجربه کردن بودم و نگاه خاص خانم برومند، این شخصیت متفاوت را شکل داد.
آیا اتودهای زیادی برای رسیدن به نقش پدر انجام دادید تا به فرمت مورد نظر رسیدید؟
بله و چون تازه کار بودم شرایط سختی را برای رسیدن به نقش تجربه کردم. البته صبوری و هدایت خانم برومند کمکم کرد تا از پس ایفای نقش بر بیایم.
نکته قابل توجه و در خور اعتنای بازیگری شما این است که حتی در دوران جوانی هم ابایی از تغییر چهره و ایفای نقش‌های آدم‌های معمولی شهرستانی و روستایی مثل جوان روستانی سریال «خودرو 11» ندارید؟
این نقش لهجه نیشابوری داشت و چون مدت کمی در نیشابور بودم و زمان زیادی از آن دوران گذشته بود مجبور شدم بروم و دوباره لهجه نیشابوری را یاد بگیرم.
آیا از ابتدا این آدم لهجه نیشابوری داشت؟
پیشنهاد خودم بود. اولش قرار بود بازیگر کرمانی این نقش را بازی کند و من در این سریال دستیار یک و برنامه ریز بودم و این بخش یک هفته مانده به عید تصویربرداری می‌شد و امکان استفاده از بازیگر دیگری نبود این شد که من نقش را بازی کردم. معتقدم یک بازیگر باید بتواند هر نوع نقشی را بازی کند.
این اصلی که اشاره می‌کنید این روزها در میان بازیگران وجود ندارد و اغلب بازیگران ترجیح می‌دهند در یک تیپ خاص و ثابت بازی کنند؟
از خیلی‌ها که علاقه‌مند ورود به بازیگری هستند دلیل این رویکرد را می‌پرسم پاسخ می‌دهند برای شهرت و ثروت. عقیده‌ای که اشتباه است. حتی تا بعد از بازی در «قصه‌های تابه تا» به بازیگری به عنوان شغل نگاه نمی‌کردم و دستمزدی که بابت بازی در تئاتر می‌گرفتم کفاف چرخاندن یک زندگی را نداشت.
برای «قصه‌های تا به تا» چقدر دستمزد گرفتید؟
دستمزد خوبی بود و آن زمان(1373) ماهی هفتاد هزار تومان دستمزد گرفتم و در پایان به علت رضایتی که از بازی‌ام وجود داشت به اندازه لیلی رشیدی دستمزد گرفتم.
بتدریج در سریال‌های مرضیه برومند چهره‌ای ملموس از جوانهای دارای نبوغ اما گیج و سربه هوا و خجالتی را ارائه کردید. چقدر این جریان برنامه‌ریزی شده بود؟
در سریال «هتل» نمونه‌ای از این شخصیت ارائه کردم و خیلی دوستش دارم و بعدا در «کتابفروشی هدهد» تکامل پیدا کرد.
در «کتابفروشی هدهد» در صحنه‌های دو نفره با سحر دولتشاهی بازی‌های جذابی دیدیم؟
کیوان کتابچی عاشق این دختر می‌شود. دختری که کارشناس کتاب بود.
در چند کار مثل «آب پریا» یک تیپ بامزه و ملموس از پیرمردها را ارائه کردید؟
بیش از شصت درصد از نقش‌هایی که در سریال‌های خانم برومند بازی کردم از ابتدا قرار به بازی‌ام نبود و بر اثر پیش آمدی برای بازیگر آن نقش من ایفایش کردم. نقش استاد بهار در سریال «آب پریا» هم همینطور بود. سعید پورصمیمی قرار بود این نقش را بازی کند و چون پیش تولید طولانی شد و ایشان سر کار دیگری باید می‌رفتند در سریال بازی نکردند. برای انتخاب بازیگر نقش با توجه به طولانی بودن سریال و کار در شهرستان‌های مختلف نمی‌توانستیم از بازیگر سن و سال دار استفاده کنیم. خانم برومند از من خواست این نقش را بازی کنم و ایشان بعد از 25 سال همکاری چند باری آمد دفتر جلال معیریان و تست گریم و نوع گویش برای این نقش را رصد کرد. خودم را برای این سریال چند کیلویی چاق کردم تا کندی پیرمرد در بازی و چهره‌ام دیده شود.
تجربه کارگردانی فیلم کودکانه «دربدرها» را داشتید. این تجربه به چه دلیلی دیگر تکرار نشد؟
تهیه کننده فیلم فارابی بود و سه تا جایزه از جشنواره کودک گرفت. بعد از این تجربه فیلمسازی در شرایط سینمای ایران کار دشواری بود و در ضمن من دوست دارم فیلمی بسازم که حرف دلم باشد. با گسترش ممیزی‌ها ترجیح دادم فیلم نسازم.
علاقه‌ای نداشتید فیلم اجتماعی بسازید؟
دوست داشتم. اما متن‌هایی که می‌خواستم کار کنم به طور حتم بعد از ساخت دچار ممیزی می‌شد. هنوز هم پیشنهاداتی دارم اما ترجیح می‌دهم صبر کنم.
در سینما با سیروس الوند تجربه موفق فیلم «تله» را داشتید که ادامه دار نشد. دلیلش چه بود؟
الوند و نوع نگاهش در فیلمسازی را دوست دارم و از بازی‌ام در «تله» راضی بود. اما بعد از ساخت این فیلم الوند در سینما کم کارتر شد و قرار بود در فیلم دیگری برایشان بازی کنم که سر فیلم دیگری بودم.
با مرحوم ملاقلی پور هم در فیلم سینمایی «نسل سوخته» همکاری کردید. این همکاری برایتان چه ویژگی‌هایی داشت؟
در دو فیلم با ملاقلی پور کار کردم و قرار بود بعد از «میم مثل مادر» هم دوباره همکاری داشته باشم که مرگ نابهنگام‌شان مانع چنین همکاری مجددی شد.
یکی از کارهای آخرتان در تلویزیون حضور در سریال «پلاک 13» بود که به نظر می‌رسد تجربه چندان موفقی نبود؟
در شروع و بعد ازخواندن فیلمنامه هشت قسمت ابتدایی سریال متوجه کیفیت قابل قبول کار به خصوص در خلق کمدی موقعیت در درام داستان سریال شدم و به همین دلیل بازی در این سریال را پذیرفتم. با شروع فیلمبرداری و انتخاب سایر بازیگران و وجود سرعت بالا برای فیلمبرداری سریال که باید برای پخش به موقع آماده می‌شد شرایط و جنس کمدی فیلمنامه دچار تغییراتی شد و چندان مطابق میلم نبود. البته شخصیت ساسان تجریشی به عنوان یک وکیل را دوست دارم و طبق چارچوبی که از ابتدای کار درباره جنس بازی ترسیم شد، در حوزه کمدی موقعیت نقش را ایفا کردم.
از همکاری با کدام کارگردان سوای مرضیه برومند احساس رضایت بیشتری دارید؟
با اغلب بزرگان مثل مرحوم کیومرث پوراحمد و فرزاد موتمن کار کرده‌ام و از هر کدامشان نکات زیادی آموخته‌ام.
یک جایی هم رفتید به سراغ بازی در فیلم‌های سینمای بدنه مثل «خالتور» این رویکرد چگونه شکل گرفت؟
اولین فیلمی که بازی کرده بودم به نام «قافله» حسین فرحبخش تهیه کننده‌اش بود و برای «خالتور» با من تماس گرفت و علیرغمی که در صدد رفتن به چین بودم برای ادای دین به ایشان در «خالتور» بازی کردم.
آیا فیلم «خالتور» شروع تجربه کردن ایفای نقش‌های خاکستری و منفی بود؟ نقش‌هایی که بیشتر در دید مخاطب قرار می‌گیرند.
برای این نرفتم این نوع نقش‌ها را بازی کنم که بیشتر در دید مخاطب باشم. دوست داشتم وجوهات دیگر بازی‌ام در این جنس از نقش‌ها به منصه ظهور در بیاید. به قول فیلسوفی همه آدمها در درونشان نقاط تاریک وجود دارد. بازی در نقش منفی کمک می‌کند بازیگر این نقاط تاریک را شناسایی و آنها را کنترل و مدیریت کند.
در «نوار زرد 2» و «بازپرس» در قالب شخصیتهای پیچیده منفی که رگه‌هایی از ریشه‌های روانی دارند بازی قابل توجهی ارائه دادید؟
در «نوار زرد» دو نقش چنین ویژگی‌هایی داشت که یکی از آنها قاتل سریالی بود. البته برای این سریال نقش دیگری به من پیشنهاد شد و قبولش نکردم و به کارگردان گفتم دوست دارم نقش قاتل سریالی داستان را بازی کنم. شخصیتی که یک آرتیست است و دچار جنون می‌شود و آدمکشی می‌کند.
آیا ایفای این نوع نقش ها به لحاظ روانی برایتان چالش‌هایی به همراه نداشت؟
تا ده سال پیش اعتقاد داشتم که این نوع نقش‌ها را باید تکنیکی بازی کنم . اما در این سالها به این نتیجه رسیده‌ام که هر نقشی که بازیگران حتی آنهایی که تکنیکی هستند بازی می‌کنند ته روحشان رسوب پیدا می‌کند و باید با این موقعیت کنار بیایند. اگر نگاهی به همه جای دنیا داشته باشیم اغلب بازیگرانی که در کارشان حرفه‌ای می‌شوند و فیلمهای متعددی بازی می‌کنند بعد از مدتی دچار یک بر هم ریختگی روحی و ذهنی می‌شوند که یا به الکل و مواد مخدر و افسردگی پناه می‌برند و یا راههای مثبت و سازنده را پیش می‌گیرند و نجات پیدا می‌کنند.
چند سال قبل هم در کنار بازیگری رفتید به سراغ اجرا آن هم برنامه‌ای مثل کتاب باز. این رویکرد چگونه شکل گرفت؟
قبل‌تر از آن تجربه اجرا را با رامبد جوان در تلویزیون داشتم و چند سال گذشت و تمایلی برای اجرا نداشتم. زیرا بازیگر کارش بازیگری است و اجرا مقوله و تخصص دیگری است. اما چون این بار بحث کتاب خوانی بود احساس دین می‌کردم و فکر کردم که باید خمس و زکات کارم را بدهم و اجرای سری اول کتاب باز را قبول کردم. برنامه‌ای که جزو کارهای فرهنگی ارزشمند تلویزیون در حوزه کتاب و کتابخوانی در سال‌های اخیر بود.
آیا خودتان هم کتابخوان حرفه‌ای هستید؟
کتابخوان حرفه‌ای بودم و چند سالی می‌شد که در این کارم وقفه ایجاد شد و به خودم آمدم و دیدم منی که کار فرهنگی انجام می‌دهم مثل خیلی از مردم به بهانه‌های مختلف ارتباطم با کتاب دچار وقفه شده است. در ذهنم سوالات زیادی به وجود آمد که آیا وقت ندارم و مگر می‌شود روزی پنج دقیقه نتوانیم کتاب مطالعه کنیم؟!
در برنامه «لب آهنگ» خندوانه هم با جوان دوباره این فضا را تجربه کردید؟
موقعی که رامبد جوان پیشنهاد داد و نمونه خارجی چنین مسابقاتی را دیده بودم با کمال میل قبول کردم و برنامه خوبی هم از کار درآمد و مخاطب داشت و بخش رقابتی کار هم برایم مهم نبود.
چند دهه‌ای است که زندگی در تهران را رها کردید. دلیلش چه بود ؟
از اواخر دهه هفتاد تهران از همه نظر شهر پر تنش و غیرقابل‌ تحملی شده بود و شلوغی، ترافیک، آلودگی هوا زندگی را در این کلان شهر سخت و دشوار کرده بود و به نظرم در سالهای اخیر اوضاع بد‌تر هم شده است و تصمیم گرفتم دیگر تهران زندگی نکنم و خوشبختانه موفق شدم به این رویایم جامه عمل بپوشانم و با همه سختی‌هایی که داشت عاقبت در روستای کمرد ساکن شدم و سالها قبل باغ قدیمی در این روستا خریدم و شروع به ساخت خانه‌ام در باغ کردم. البته زندگی در روستا سختی‌های خاص خودش را دارد.
چه سختی‌هایی؟
از خیلی چیزها راضی و از برخی از مسائل ناراضی هستم. به هر حال معاشرت با برخی از آدمها چندان جذاب نیست و نمی‌دانم چرا هر کسی با من برخورد می‌کند فکر می‌کند همه بازیگران دستمزد میلیاردی می‌گیرند و اگر قصد خرید چیزی را داشته باشم باید چند برابر هزینه‌اش را بپردازم.
حتما با زندگی در روستا احساس آرامش دارید.
من آرامش را به صورت فردی پیدا کردم. آرامشی که از درون من نشات می‌گیرد و زندگی در روستا هم توانسته در این زمینه به من کمک کند. وقتی از زرق و برق و شلوغی و هیاهوی شهری دور هستم حس خوبی دارم.

لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1005861/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

رد پای «صمت» در التهاب ارزی اخیر

استیلی پست معاون ورزشی پرسپولیس را رد کرد

مشاور پزشکیان: ترکیب دولت چهاردهم در حوزه استانداران و فرمانداران مبتنی بر وفاق است

شیوع بالای آنفلوآنزای H1N1 در کشور

حواشی بازی استقلال و سپاهان

گل دوم رئال مادرید به والنسیا توسط بلینگام

خلاصه بازی والنسیا 1 - رئال مادرید 2

خلاصه بازی یوونتوس 1 - میلان 2

پنالتی از دست رفته بلینگام برابر والنسیا

گل‌مردود رئال‌مادرید برابر والنسیا توسط امباپه

گل اول رئال مادرید به والنسیا توسط مودریچ

کارت قرمز برای وینیسیوس برابر والنسیا

صحنه درگیری وینیسیوس با دروازه بان والنسیا

ضرغامی: من از قدیم طرفدار آبی‌ها و تاج هستم!

تراکتور به دنبال قهرمانی در لیگ برتر و لیگ قهرمانان

گل دوم میلان به یوونتوس توسط موسی

برنامه تراکتور برای نقل و انتقالات نیم فصل از زبان زنوزی

صحبت های زنوزی درباره احتمال خرید یک تیم در اسپانیا یا پرتغال

غایبان جام جهانی 2002 در ورزشگاه نوساز مس!

حواشی بازی تراکتور و استقلال خوزستان

زنوزی: نمی خواستم سردار آزمون را جذب کنم چون حیف است به لیگ ایران بیاید

روایتی از اوضاع و احوال بازار سکه و طلا

واکنش زنوزی به صحبت های تهدیدآمیزش علیه فدراسیون فوتبال پیش از اعلام رای پرونده بیرانوند

انتقاد زنوزی مالک تراکتور از عدم پرداخت حق پخش تلویزیونی به تیم های لیگ برتری

سوپرگلهای نیم فصل اول لیگ برتر ایران 1403-1404

اولین خرید خارجی تاریخ هوادار به تهران می‌آید

زنوزی انتخاب کرد؛ شجاع بهترین خرید من در تراکتور

درگیری شدید در حوالی ورزشگاه مستایا، پیش از آغاز دیدار والنسیا و رئال مادرید!

شعار تمسخر‌آمیز هواداران والنسیا در واکنش به ناکامی وینیسیوس در کسب توپ طلا!

گل اول والنسیا به رئال مادرید توسط دورو

گل اول میلان به یوونتوس توسط پولیشیچ

زنوزی: بهترین خرید من در تراکتور شجاع خلیل زاده است

قیمت انواع میوه؛ یک کیلو موز چند؟

احضار گزینه استقلال به کمیته انضباطی!

برترین لحظات رودری در سال 2024

5 حرکت برتر بسکتبال NBA در شب گذشته

گل اول یوونتوس به میلان توسط کنان ییلدیز

زنوزی و پاسخ به دخالت دولت در پرونده بیرانوند

زنوزی: من امیرحسین حسین زاده را با نصف مبلغ رضایتنامه به تراکتور آوردم

صحبت های زنوزی مالک تراکتور درباره جذب بیرانوند، ترابی و اسماعیلی فر

کارشناسی داوری بازی هوادار - پرسپولیس

کارشناسی داوری بازی استقلال - سپاهان

اعلام آمادگی جامعه ورزش در تحقق بیانات رهبر انقلاب

روایت اولین آشنایی شهید سلیمانی با امام خمینی(ره)

رایزنی‌های ایران و هند در خصوص روابط دوجانبه

«ببعی قهرمان» با 1/5 میلیون مخاطب 60 میلیارد تومانی شد

دروغی که برملا شد

موزیک ویدئویی گوش نواز با اجرای ساز ویولنسل

به یاد شهدای حادثه تروریستی کرمان

فرسایش دیفرانسیل در سنگ‌های مریخ