پیشروی اسلام اخوانی
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
به نظر میرسید که ترکیه از سیاست پیشین خود در مورد کشورهای عربی عدول کردهاست اما بعد از تحولات اخیر در سوریه، بار دیگر این نگرانی در میان قدرتهای عربی ایجاد شدهاست که آیا مشی جریانهایی که دمشق را فتح کردهاند مبتنی بر تفکر اخوانالمسلمین است یا نه
شهاب شهسواری| سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، اثرات گستردهای در بینش قدرتهای منطقهای نسبت به آینده منطقه بر جا گذاشتهاست. درحالیکه تا پیش از این دولتهای عربی و ایران به دلیل پیشرویهای گسترده اسرائیل در غزه و لبنان نگرانیهای زیادی نسبت به قدرت گرفتن بیش از پیش اسرائیل در منطقه پیدا کردهبودند، با سقوط حکومت بشار اسد به دست نیروهایی که علناً به ترکیه وابسته بودند، آنکارا نیز به بار نگرانیهای کشورهای عربی و ایران در منطقه اضافه شد.
حالا قدرتهای غرب آسیا باید از دو جبهه نگران پیشروی دو قدرت رقیب باشند. از یک سو اسرائیل که به صورت کامل نوار غزه را با خاک یکسان کرده، ضمیمهسازی کرانه باختری را در دستور کار قرار داده، مقاومت را در لبنان از مرزهای شمالی دور کرده و با از بین بردن کل زیرساختهای نظامی سوریه در خاک این کشور پیشروی کردهاست.
از سوی دیگر ترکیه که بعد از سیزده سال تلاش مستمر برای سرنگونی حکومت بشار اسد، عاقبت به هدف خود رسید و نهتنها گروههای تحت حمایت خود را در دمشق حاکم کرد بلکه هیچ برنامهای برای خروج از سرزمینهای اشغالشده در خاک سوریه ندارد و برای حمله به کردهای سوریه آماده میشود. پیشرویهای ترکیه در سوریه به صورت قطعی باعث حذف مهمترین متحد دولتی ایران در جهان عرب شدهاست و عملاً دست ایران را از سوریه کوتاه کردهاست. اما برای کشورهای عربی شرایط متفاوت است.
دولتهای عربی همچنان با نگرانی وضعیت را رصد میکنند تا ببینند آیا حاکمان جدید سوریه برای همکاری با کشورهای عربی آمادگی دارند یا مانند دوران بهار عربی قرار است طرحی نو دراندازند و ساز و کارهایی را که ترکیه به آنها دیکته میکند در سوریه برپا کنند. در طول هفتههای گذشته کشورهای عربی جنوب خلیجفارس، تلاش کردهاند برای آشنایی با طرز تفکر و بینش حاکمان جدید سوریه با دولت جدید سوریه مذاکراتی انجام دهند.
نمایندگان حاکمان جدید سوریه به ریاض سفر میکنند تا با وزیر خارجه عربستان گفتوگو کنند و نماینده بحرین به دمشق میرود تا با ابومحمد الجولانی، سرکرده گروه تحریرالشام به گفتوگو بنشیند. سرنوشت کردهای سوریه، احتمال وقوع درگیریهای قومی، مذهبی و سیاسی در سوریه، ظهور مجدد تروریستهای تکفیری، سلطه کامل ترکیه و اسرائیل بر سوریه و تجزیه شدن این کشور از جمله نگرانیهایی است که کشورهای منطقه را به خود مشغول کردهاست.
برای بررسی وضعیت کنونی سوریه و نقش ترکیه در این کشور، با سیامک کاکایی، پژوهشگر مسائل ترکیه گفتوگو کردیم. کاکایی معتقد است که ترکیه برای اینکه باعث شوراندن کشورهای عربی جنوب خلیجفارس علیه خود نشود، باید از تجربه دوران بهار عربی درس بگیرد و تلاش برای سلطه کامل بر دولتهای عربی را کنار بگذارد. در ادامه متن کامل گفتوگوی «هممیهن» را با سیامک کاکایی، پژوهشگر مسائل ترکیه مطالعه میکنید.
به باور بسیاری از تحلیلگران ترکیه حامی اصلی جریانی است که منجر به سرنگونی حکومت سوریه شد. به اعتقاد شما ترکیه چه اهدافی را در سوریه دنبال میکند؟
برای تحلیل نقش ترکیه در روند تحولات چند هفته گذشته سوریه باید ابتدا شیوه رفتار ترکیه را در چند سال گذشته و نوع رویکرد آنکارا به سوریه را بررسی کرد. ترکیه در جبهه مخالفان دولت بشار اسد بود و از تغییر نظام سیاسی سوریه حمایت میکرد. بهرغم حمایتها و تجهیز مخالفان بشار اسد، در سالهای پس از آغاز جنگ داخلی در سوریه، ترکیه نتوانست به موفقیت دست پیدا کند.
اما پس از آنکه بعد از سال 2016 ثبات نسبی در سوریه برگزار شد، ترکیه وارد فرآیند مذاکرات آتشبس در سوریه شد که در قالب مذاکرات موسوم به فرآیند آستانه برگزار میشد. ورود ترکیه به این مذاکرات در شرایطی رخ داد که گروههای مسلح در سوریه از مناطق مختلف عقبنشینی کردهبودند و در استان ادلب و بخشی از شمال غربی استان حلب جمع شدند. ترکیه همچنان از تعدادی از گروههایی که در ادلب بودند حمایت میکرد. ترکیه بین سالهای 2016 تا اواخر 2019 در عین حال دست به عملیات نظامی مستقیم در خاک سوریه زد و بخشهایی از مناطق سوریه در شمال سوریه را از جمله در منطقه عفرین و شرق رودخانه فرات تصرف کرد.
در این دوران ترکیه دو هدف را در سوریه دنبال میکرد، نخست اینکه بخشی از خاک سوریه را در کنترل خود داشتهباشد تا بعداً بتواند از این سرزمینها در مذاکرات و چانهزنیها از آن استفاده کند و در عین حال دنبال این بود نگرانیهای امنیتی که بر اثر تحرکات گروههای مسلح کردی در خاک سوریه داشت برطرف بکند. نکته دوم حضور نیروهای مسلح مخالف حکومت بشار اسد در استان ادلب بود که این موضوع هم با توجه به توافقهایی که در آستانه انجام شد و توافقی که بین رؤسایجمهور روسیه و ترکیه در سوچی شدهبود، این نیروها عملاً تحت نظارت مستقیم ترکیه قرار داشتند. آنچه تا حالا گفتم پیشینه وقایع اخیر بود.
اما در یک سال اخیر که منطقه خاورمیانه دستخوش بحران چندلایه شد، به باور بسیاری از تحلیلگران نگاهها از سوریه و فعالیت نیروهای مسلح در این کشور منحرف شد. به باور من به موازات عملیاتهایی که اسرائیل در غزه و لبنان انجام میداد، این گروهها در منطقه ادلب فرصت جدیدی پیدا کردند و احتمال زیادی وجود دارد که ترکیه هم فرآیند تسلیح و تجهیز این گروهها را تشدید کردهباشد.
در هفتههای منتهی به انجام عملیات گروههای مخالف که به سقوط حکومت سوریه انجامید، بحثهایی در ترکیه آغاز شد از جمله اینکه رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه به تندی از دمشق انتقاد کرد و گفت ما در فاصله سالهای 2022 به بعد چند بار درخواست کردیم که با دولت سوریه مذاکراتی را انجام دهیم، اما دمشق موافقت نکرد و شرط این مذاکرات را خروج نظامیان ترکیه از خاک سوریه اعلام کرد. مقامهای ترکیه هشدار میدادند که در آینده ممکن است اتفاقهایی رخ دهد که روند وقایع را دگرگون کند که نهایتاً اینگونه هم شد. بنابراین گروه تحریرالشام از ادلب به سمت حلب حرکت کرد و وقتی که این گروه موفق شد حلب را تصرف کند، ترکیه عملاً وارد میدان شد و از این اقدام حمایت کرد؛ نخستین کشوری که به نظر میرسد بعد از سقوط حکومت سوریه از گروههای فاتح دمشق حمایت کرد و حتی رئیس دستگاه اطلاعاتیاش بلافاصله به سوریه سفر کرد.
ترکیه در طول هفتههای گذشته عملاً به بازوی دیپلماسی گروه تحریرالشام تبدیل شدهاست، هم مقامهای ترکیه پیوسته به دمشق سفر میکنند و هم برای حمایت از فاتحان دمشق با دیگر کشورها مذاکره میکنند. در حال حاضر ترکیه بزرگترین حامی وضع موجود در ترکیه است. در واقع میتوان گفت که تغییر نظام سیاسی سوریه در راستای خواست و اهداف راهبردی ترکیه در یک دهه گذشته بود.
در پی خیزشهای موسوم به بهار عربی، بسیاری از قدرتها عربی، به ویژه تعدادی از کشورهای جنوب خلیج فارس نسبت به نفوذ ترکیه در کشورهای عربی نگران بودند. فکر میکنید با توجه به اینکه ترکیه مستقیماً در تحولات سوریه نقش بازی کردهاست، واکنش کشورهای عربی چه باشد؟ آیا مانند دوره بهار عربی ما بار دیگر شاهد التهاب در روابط کشورهای عربی با ترکیه خواهیم بود یا اینکه اینبار چشمپوشی خواهند کرد و با نفوذ ترکیه در سوریه کنار میآیند؟
مواضع کشورهای عربی را در مقابل فروپاشی حکومت بشار اسد در سوریه میتوان به چند دسته تقسیم کرد؛ نخست اینکه، شتاب این تحولات باعث غافلگیری کشورهای عربی منطقه هم شد. کشورهای عربی نخست نظارهگر بودند و پس از آن یک وضعیت انتظار را در پیش گرفتند. دوم اینکه، در بین کشورهای عربی تفاوت وجود دارد. برای مثال قطر همدوش ترکیه از تغییر نظام در سوریه حمایت کرد. کشورهایی مانند اردن نیز از تغییر نظام در سوریه حمایت کردند. گروه دوم شامل کشورهایی مانند مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بود که در شرایط حاضر سیاست شکیبایی و انتظار پیشه کردهاند.
البته معنای صبر این کشورها این نیست که از سقوط نظام اسد ناراضی هستند، بلکه نسبت به چشمانداز و فرآیند پیش روی سیاسی در سوریه نگران هستند. نگرانی این کشورها بر اساس تجربهای است که در یک دهه گذشته در شمال آفریقا پشت سرگذاشتهاند. حمایتهایی که ترکیه از جریان اخوانالمسلمین در مصر انجام داد، موجب تقابل سیاسی میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی و جریانهای سیاسی در مصر با آنکارا شد. در آن دوران حتی مقامهای ارشد ترکیه به قاهره سفر کردند و از اجرای الگوی حکومتی مطلوب خود در مصر سخن گفتند.
با گذشت بیش از یک دهه تیرگی روابط از وقوع خیزشهای بهار عربی و ظهور و سقوط حکومت اخوانالمسلمین در مصر، از سال 2022 فرآیند عادیسازی روابط ترکیه ابتدا با امارات متحده عربی و عربستان سعودی آغاز شد و اخیراً فرآیند عادیسازی روابط با مصر هم آغاز شدهاست. در واقع به نظر میرسید که ترکیه از سیاست پیشین خود در مورد کشورهای عربی عدول کردهاست اما بعد از تحولات اخیر در سوریه، بار دیگر این نگرانی در میان قدرتهای عربی ایجاد شدهاست که آیا مشی جریانهایی که دمشق را فتح کردهاند و در سوریه دولت انتقالی تشکیل دادهاند، مبتنی بر تفکر اخوانالمسلمین است و مجدداً دنبال پیشبرد این تفکر در سوریه هستند یا نه.
اگر ترکیه و گروههای حاکم بر سوریه دنبال پیشبرد این نگاه در سوریه باشند، قابل پیشبینی است که نوعی چالش در روابط ترکیه و قدرتهای عربی ایجاد شود اما با توجه به اظهارنظری که اخیراً رئیسجمهور ترکیه انجام داد و اعلام کرد که در مورد تحولات سوریه با عربستان سعودی در ارتباط نزدیک است، این احتمال وجود دارد که ترکیه از تجربهای که در دوران بهار عربی داشت درس گرفتهباشد که روی حساسیتهای سیاسی که منجر به افزایش تنش با قدرتهای عربی شود، مانور ندهد و مانند گذشته به شکل آشکار از جریان اخوانی یا تلاش برای اخوانی کردن حکومت در سوریه حمایت نکند. اگر ترکیه از تنشهای پیشین درس گرفتهباشد، آنگاه میتواند اجماعی با کشورهای عربی در مورد نظام جدید در سوریه شکل بدهد.
از روزهای ابتدایی سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، ترکیه مواضع نظامی خود را در شمال سوریه تقویت کردهاست و علیه کردهای سوریه آرایش تهاجمی گرفتهاست. مقامهای ترکیه به وضوح اعلام کردهاند که حضور گروههای وابسته به PKK را در شمال سوریه نمیپذیرند. فکر میکنید برنامه آینده ترکیه برای رویارویی با کردها در سوریه چه باشد؟
چشمانداز آینده کردها در سوریه بسیار برای ترکیه اهمیت دارد. ترکیه هم مستقیماً ممکن است در منطقه شمال شرقی سوریه وارد عملیات نظامی شود و یا گروه ارتش ملی سوریه را که قبلاً ارتش آزاد نام داشت علیه گروههای کُرد به کار گیرد. اینکه ترکیه بخواهد این گروهها را به سمت انجام عملیات در مناطق کردنشین سوریه سوق بدهد و به موازات آن حمایت جریان حاکم تحریرالشام برای انجام چنین عملیاتی را جلب کند. اگر ارتش ملی به نیابت از ترکیه وارد عملیات نظامی در مناطق کردنشین شود، وضعیت توازن قوا در سوریه متحول خواهد شد.
ترکیه تلاش میکند که حمایتهای منطقهای را جلب کند. خواست ترکیه این است که چه از طریق عملیات نظامی علیه کردها یا چه از طریق هر فرآیند دیگری کردهای سوریه خلع سلاح شوند و از نزدیکی مرزهای ترکیه دور شوند و خودمختاری نسبی گروههای کُرد در منطقه شمال شرقی سوریه سلب شود. برای این منظور ترکیه هم نیاز به حمایت منطقهای از جانب کشورهای عربی و دیگر قدرتهای منطقهای دارد و هم اینکه نیازمند حمایت آمریکا است. سیاست آمریکا نسبت به کردهای سوریه در عملکرد ترکیه بسیار تاثیرگذار است. از آغاز مداخله آمریکا در عملیات مبارزه با داعش در خاک سوریه، گروههای مسلح کُرد بهعنوان متحد نزدیک با آمریکا همکاری کردند و هنوز هم تعدادی از نیروهای نظامی آمریکایی در مناطقی مستقر هستند که در کنترل کردها است. تا به امروز پشت کردهای سوریه به حمایتهای آمریکا گرم بود.
سوال این است که آیا توافقی میان آمریکا و ترکیه برای انتقال قدرت آرام در شمال سوریه یا حتی خلع سلاح کردها شکل میگیرد یا نه. توافق میان واشنگتن و آنکارا در مورد سرنوشت کردهای سوریه، سناریوی خوشبینانه تحولات پیش رو در شمال سوریه است. از دید آنکارا این نگرانی بزرگ وجود دارد که آمریکا مخالف اقدامات نظامی دولت جدید سوریه یا ارتش ملی سوریه با حمایت ترکیه علیه کردها باشد. اگر شاهد توافقی در مورد سرنوشت کردهای سوریه بین آمریکا و ترکیه نباشیم، باید چشمانتظار تنشهایی در روابط آمریکا و ترکیه باشیم. ترکیه منتظر است که ترامپ کار خود را در کاخ سفید آغاز کند تا ببیند که سیاست دولت جدید آمریکا در خصوص کردهای سوریه به چه شکل است.
راهبرد اصلی ترکیه در رابطه با مسئله کردها در سوریه، ایستادگی و ممانعت در مقابل اقلیمسازی کردی در خاک سوریه است. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور و هاکان فیدان، وزیر امورخارجه ترکیه به وضوح گفتهاند که علاقهای ندارند که وضعیت 13 سال گذشته در شمال سوریه استمرار پیدا کند و در عین حال اجازه نمیدهند که وضعیتی مشابه اقلیم کردستان عراق در سوریه تکرار شود.
در این خصوص مواضع روسیه هم اهمیت دارد. مواضع مسکو در قبال سوریه جدید فعلاً شناور است، ولی در هر صورت این مواضع میتواند در عملکرد ترکیه در سوریه اثرگذار باشد. در هر صورت ترکیه علاقهمند است که سوریهای شکل بگیرد که بهزعم آنکارا تهدیدی برای منافع و امنیت ملی ترکیه نباشد.
فکر میکنید توفیق ترکیه در سوریه تا چه میزان پایدار خواهد بود؟
اکنون سوریه با دو مشکل اساسی مواجه است؛ یکی خلأ نسبی سیاسی و دیگری چندپارگی این کشور است که یک بخش آن در کنترل دولت حاکم تحریرالشام، یک بخش در کنترل کردها به همراه حضور محدود نظامی آمریکا، بخش دیگر در کنترل ارتش ملی سوریه که تحت حمایت ترکیه است و یک بخش از خاک سوریه در اشغال ترکیه و یک بخش در اشغال اسرائیل است.
بنابراین، دولتسازی مبتنی بر حاکمیت ملی سوریه چالشزا است و مشخص نیست که ترکیه چگونه میتواند به دولت جدید در عبور از این بحران کمک کند. هرچند ترکیه نقش محوری دارد و به گفته دونالد ترامپ کلید سوریه را در دست دارد، اما شاید فعلاً فراغت چای نوشیدن و قهوهخوری بر فراز کوههای دمشق برای هاکان فیدان با همه زیرکیهایی که دارد زود باشد.
اظهارات مقامهای ترکیه و رهبران تحریرالشام در دو هفته گذشته بر این اساس بود که همه جریانها در آینده سوریه مشارکت خواهند داشت. حتی ترکیه در مورد حقوق کردها در سوریه جدید اظهارنظرهای مثبتی داشتهاست. ادعای فاتحان دمشق و آنکارا این است که هدفشان تشکیل یک دولت فراگیر است. این اظهارات که هم از سوی ترکیه و هم از سوی حاکمان جدید سوریه مطرح شدهاست، باعث تردید میشود.
نخست اینکه آیا واقعاً چنین تغییر ماهوی در نگرش جریان تحریرالشام نسبت به حکومتداری شکل گرفتهاست که قائل به حکومت فراگیر و مشارکت همه گروهها و جریانها شدهباشند یا اینکه این اظهارات فقط مختص دوران گذار است و پس از تثبیت قدرت گروههای فاتح دمشق، نهایتاً شاهد تجربهای مشابه آنچه در افغانستان رخ داد باشیم و به مرور هسته سخت طالبان مجموعه قدرت را در کابل انحصاراً در اختیار گرفت.
ترکیه شرایط کنونی را به عنوان یک پیروزی برای خود میداند، چراکه در مرزهای جنوبیاش تغییر رخ دادهاست که نظام فکری حاکم بر سوریه را دچار تحول میکند. این رویداد برای ترکیه که در دوسال اخیر جهتگیری سیاست خارجی خود را در خاورمیانه متحول کردهبود و به سمت رابطه با کشورهای عربی پیش رفتهاست، شاهد ایجاد یک نظم جدید در سوریه است که این نظام میتواند همراستا با منافع و رویکردهای ترکیه در منطقه باشد. چنین تحولی میتواند یک پیروزی راهبردی برای ترکیه باشد اما باید توجه داشتهباشیم که سوریه یک پازل چندلایه است، مذاهب، گروههای سیاسی و اقوام مختلفی در این کشور وجود دارند. الان سوریه در یک دوران گذار قرار دارد.
اگر جریانهای داخلی سوریه احساس کنند که حداقل حقوقشان تامین نمیشود، این وضعیت ممکن است پایدار نماند. گروههای مختلف سوریه ممکن است در مقابل حاکمان جدید ایستادگی کنند. در روزهای گذشته نمایندگان آمریکا، اروپا و سازمان ملل متحد و حتی برخی کشورهای عربی جنوب خلیج فارس در گفتوگوهایی که با رهبران تحریرالشام انجام دادهاند، چشمانداز تحولی نوین در سوریه مورد بررسی قرار گرفتهاست. اینکه تا چه اندازه حکومت جدید بتواند نماینده نگاههای متفاوت در سوریه باشد، مهمترین مسئله در مورد آینده سوریه است.
در حال حاضر هنوز برنامههای رهبران کنونی مشخص نیست که بتوانیم بر اساس آن آینده را پیشبینی کنیم. کردها آمادگی خود را برای مذاکره اعلام کردهاند، اینها سیگنالهایی است که نشان از آمادگی طرفها برای تعامل دارد. نوع نگاه بازیگران داخلی و نوع نگاه بازیگران بیرون چه منطقهای و چه بینالمللی بر فرآیند کلی تحول و استقرار نظام جدید سیاسی یا ایجاد چالش بسیار تاثیرگذار است.
در مورد سیاست سالهای اخیر ترکیه، مشهور شدهاست که از اصطلاح نوعثمانیگری برای توصیف سیاست توسعهطلبانه دولت این کشور یاد میشود. فکر میکنید این اصطلاح تا چه اندازه با سیاستهای دولت ترکیه متناسب باشد؟ در این مورد آیا میتوان گفت ترکیه پس از موفقیت در سوریه متوقف نخواهد شد و باز هم در نقاط دیگر منطقه به پیشروی ادامه دهد؟
دیدگاه من تاحدودی متفاوت است. بحث نوعثمانیگری یک مفهوم ذهنی است. معنای این اصطلاح تلاش ترکیه برای افزایش نفوذ در قلمرو پیشین امپراطوری عثمانی است که این قلمرو شامل مجموعهای از کشورها در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا میشود. در حال حاضر در منطقه این نگاه با اقبال عمومی مواجه نیست، نه در عربستان سعودی و کشورهای جنوب خلیج فارس و نه در کشورهای دیگر غرب آسیا مانند لبنان و فلسطین. در دورهای دولت ترکیه چنین سیاستی را پیش میبرد. من معتقدم که هرچند چنین هدفی مطلوب حزب حاکم عدالت و توسعه در ترکیه است، اما واقعیت این است که این مفهوم ذهنی تا حدودی در میان حاکمان ترکیه مورد بازنگری قرار گرفتهاست.
نوعثمانیگری به معنای تصرف سرزمین و توسعه جغرافیایی نیست، بلکه به معنای نفوذ فرهنگی است که ترکیه در سالهای اخیر به بخش نفوذ فرهنگی توجه بیشتری کردهاست. ترکیه به دنبال بازتعریفی از سیاست خارجی خودش در منطقه است. این سیاست خارجی دو بال اصلی دارد. بال نخست نفوذ و تقویت وجهه ترکیه در منطقه است و بال دوم تقویت بنیانهای اقتصادی مانند آنچه در توافقنامههای ترکیه و شورای همکاری خلیج فارس مورد تاکید قرار گرفتهاست یا طرح جاده توسعه در عراق است. ترکیه قصد دارد از طریق این توافقنامهها و تعامل دامنه تاثیرگذاری اقتصادی خود را افزایش دهد. در ارتباط با سوریه هم روابط اقتصادی یک اولویت جدی برای ترکیه است.
ترکیه علاقهمند است که کمپانیها و پیمانکاران این کشور به شکل گسترده در بازسازی سوریه مشارکت کنند. در واقع سوریه یک زمین بسیار مساعد برای سرمایهگذاری بلندمدت ترکیه محسوب میشود. اگر در صحنه سوریه نوع نگاه بازیگران منطقهای و بینالمللی نسبت به تحولات سوریه به یک نقطه باثباتی نرسد و جامعه جهانی از وضعیت کنونی به عنوان پیشزمینه ایجاد یک وضعیت باثبات در سوریه حمایت نکند و مشابه آنچه در افغانستان اتفاق افتاد، جامعه جهانی با صبر نظارهگر وضعیت باقی بماند، آنگاه نمیتوان انتظار داشت که برنامههای ترکیه محقق شود.
روزگاری اردوغان آرزو کردهبود که در سوریه از مزار صلاحالدین بازدید کند و در مسجد امویان دمشق نماز بخواند، به نظر میرسد که اردوغان به آرزویش رسیدهاست، اما واقعیت این است که حفظ این دستاورد به صورت پایدار فقط منوط به خواست و اراده ترکیه نیست. ساخت یک سوریه جدید الزامات و ضرورتهای متعدد دیگری دارد که خارج از توان و اراده ترکیه است و ترکیه اگر میخواهد که نفوذ و حضور خود را در آینده سوریه تضمین کند، مجبور است که به خواستهها و توقعات دیگر بازیگران داخلی و خارجی موثر در سوریه نیز توجه کند.
-
شنبه ۱۵ دي ۱۴۰۳ - ۲۲:۴۳:۰۵
-
۴۷ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1007845/