بازخوانی گروههای آخرالزمانی که در سالهای اخیر پدیدار شدند
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - هم میهن /متن پیش رو در هم میهن منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
قیام جُهیمان عُتیبی در مسجدالحرام عربستان با کشته و زخمی بیش از 450 نفر ختم شد و مسجدالحرام از دست شورشیان تندرو که ریشه در مذهب سنت داشتند؛ باز پس گرفته شد اما نگاه آخرالزمانی و امام زمانهای جعلی و ادعای منجیهای دروغین تا الان با ایجاد هزینههای بسیار برای دین و مذهب ادامه پیدا کرده است و حالا پس از سقوط دمشق توسط جولانی بار دیگر عدهای به پایان جهان و نزدیکی ظهور اشاره میکنند.
سمیه متقی| سقوط بشار اسد در کمتر از چند هفته آن هم توسط ابومحمدالجولانی، رهبر تحریرالشام در بُعد زمانی و مکانیاش شگفتآور بود؛ کمتر کسی باور میکرد دمشق به این سرعت و در بحبوحه جنگهای اسرائیل با غزه و لبنان آبستن چنین رخدادی باشد؛ همین شرایط هم موجب شد که اگرچه سقوط حکومت بشار اسد سوژه مهمی برای حوزه بینالملل بوده اما زوایای دیگری را هم برای جوامع مختلف که پیگیر و درگیر حوادث خاورمیانه هستند، داشته باشد تا از پس این اتفاق و گستره جنگهای منطقه برخی گروههای مذهبی در جوامع مختلف از مسلمانان، مسیحیان و یهودیان گرفته تا سایر ادیان غیرابراهیمی معتقد به موعود مدعی آخرالزمان بشوند.
مثلاً از یک سو براساس پیشگوییهای یهودیان سقوط حاکم دمشق نشانی از نشانههای ظهور منجی اسرائیل و از سوی دیگر هم گروههایی با ادعای جمعآوری ارتشی برای مهدی موعود مسلمانان(اهل سنت و شیعه) به عضوگیری مشغول شدهاند. در میانه این اتفاقات برخی چهرههای سیاسی کشور ما هم در حال دمیدن بر آتش این ادعاها هستند. دو نمونه آن، علیرضا پناهیان و علیاکبر رائفیپور هستند که اخیراً و پس از اتفاقات دمشق خبر از آخرالزمان میدهند و سخنرانیهایی در این زمینه ایراد کردهاند؛ موضوعی که در تاریخ بشری مشابه آن کم نبوده است و چه بسیار مردمی که با چنین نگاهی و متاثر از چنین اظهارنظراتی دست به فعالیتها و اعمالی زدند که نهتنها به خود بلکه به تاریخ و اجتماع نیز آسیب زدهاند؛ مسئلهای که هشدار به ترویج و تبلیغ آن از سوی دغدغهمندان عرصه اجتماع و سیاست و چهرههای مذهبی در ادوار مختلف بسیار صورت گرفته اما به نظر میرسد کسی به دنبال بازداشتن افراد از طرح چنین موضوعی نیست که در هر بزنگاه آشفتگی جهانی آخرالزمانیها باردیگر از قرارگرفتن در عصر «آخرالزمان» سخن میگویند.
29 آبانماه 1358، همان روزها که مردم ایران با انقلاب و شکلگیری حکومتی جدید در تلاش بودند فرمان سرنوشت خود را به دست گیرند و خود منجی خود در هزارتوی تاریخ شوند و راه را برای سعادت مستضعفان جهان هموار سازند؛ در همان روزها که جمعی از دانشجویان خط امام با این نگاه که میخواهند مانع از دخالت آمریکا در سرنوشتشان با پذیرش شاه در این کشور شوند و سفارت آمریکا را به تازگی اشغال کرده بودند؛
آن سوی مرزها، در عربستان در آخرین روز حج سال 1399 قمری، وقتی که امام جماعت خود را برای خواندن نماز صبح در مسجدالحرام با حضور 50 هزار عبادتکننده آماده میکرد، «تابوتها شکسته شد و جهیمان عتیبی و 500 یارش اسلحههای خود را بیرون کشیدند، عدهای از ماموران را کشتند و عدهای را گروگان گرفتند و همینجا بود که جهیمان اعلام خروج کرد و با بیان اینکه آخرالزمان شده است، خود را نماینده امام زمان خواند و شوهرخواهرش محمدعبدالله القحطانی را همان مهدی موعود معرفی کرد که آمده تا اسلام را نجات دهد و در همانجا در میان مردمی که به حج آمده بودند هم عدهای به این جماعت گرویدند و کار را برای پایان دادن به این گروگانگیری در مسجدالحرام سخت کردند.» این رخداد در آن روزهای ایران که دنیا درگیر انقلاب و گروگانهای آمریکاییاش در سفارت بود، به چشم بسیاری نیامد اما نشان داد که هستند گروههایی که در عصر جدید نیز به دنبال استفاده از احساسات مذهبی مردم برای بر هم زدن آرامش و ایجاد درگیری.
البته که تاریخ چنین ادعاهایی را کم ندارد و نهفقط در میان شیعیان و اهل سنت، بلکه در همه ادیان و مذاهب از مسیحیت و یهودیت گرفته تا بودیسم و... از این سخنان و ادعاها کم نبوده است و حالا پس از 45 سال از آن حادثه، این روزها که آتش جنگ در خاورمیانه گسترش پیدا کرده و شاهد ظهورها و سقوطها هستیم، این موضوع بار دیگر با محوریت رخدادهای آخرالزمانی مطرح میشود؛ چه در ایران، چه در اسرائیل، چه در اروپا و حتی در کشورهای آمریکایی. به عبارتی هر جامعهای که در آن موعودگرایی قابلیت رشد داشته احتمال رویارویی با گروههای مدعی آخرالزمان را دارند.
مثلاً همین اواخر علیرضا پناهیان در اظهاراتی با اشاره به حوادث اخیر در سوریه گفت:«حوادث الان به پدیده سفیانی خیلی میخورد، عجیبترین قسمتش این است که یک عده طرفدار بنیامیه در منطقه پیدا شده است.ما هر چیزی را حدس میزدیم جز این یک مورد که جریانی به نام جریانات طرفدار بنیامیه و بنیسفیان [پیدا شود] و در منطقه آخرالزمان راه بیفتد. اگر پدیدهای مانند ابوسفیانی بخواهد در منطقه ظهور کند و درگیریها را در منطقه شکل بدهد این پدیده نمیتواند بدون مقدمه باشد. یعنی مردم سوریه دارند زندگیشان را میکنند بعد صبح رفته ماست بخرد، کره و نان بخرد، میگویند دیدید از آن شهر پایین سفیانی دارد حرکت میکند، اینگونه نگاه کردن به علائم ظهور خندهدار است.
بعضیها این حوادث را میبینند میگویند هیچ ربطی به ظهور ندارد ولی هر زمانی سفیانی بخواهد ظهور کند مقدمات شبیه به این خواهد داشت. ما از آقای بهجت با واسطه شنیدیم که چشمتان به یمن باشد برای علائم ظهور. اگر بخواهد یک پرچمی حرکت کند باید مقدماتی فراهم باشد.» وی در ادامه افزود:«در ایام تکفیریها و داعش حدس زده میشد که اینها مقدمه سفیانی هستند اما هنوز یک قطعه پازل خیلی مهم مفقود بود؛ آنهم نقش ترکیه بود.
ما مینشستیم در روایات بررسی میکردیم میگفتیم پس ترکیه کو؟ میگفتند یک حمایتهایی از داعش میکند. میگفتیم نه باید طبق روایات نقشش پررنگتر باشد. در این حادثه اخیر نقش ترکیه هم پررنگ بود دیگر چه میخواهید. در آنجا نوشته ترکان چگونه میآیند و نقش ایفا میکنند.»همچنین علیاکبر رائفیپور هم چنانچه پس از سقوط بشار اسد در سوریه آن را از نشانههای آخرالزمان خوانده و در این زمینه گفته است:«قرار بود که اسد قبل از شروع جنگ در غزه و لبنان نابود شود اما زلزله ادلب مانع آن شد. بعد از آن جنگ زلزلهای در سوریه رخ میدهد که 100 هزار نفر کشته میشوند. در آن زمان ابقع ظهور میکند تا حکومت را از اصهب بگیرد. سفیانی نیز از سمت درعا بیرون میآید و بر سوریه تسلط پیدا میکند. این اتفاقات یکسال پیش از ظهور امام زمان است.»
در ادامه نگاهی به ادعای آخرالزمانی در جهان امروز و تاریخ ایران خواهیم داشت.
نگاه آخرالزمانی و منجی اسرائیل
ویدئویی از یک خاخام یهودی و تصاویری از برنامهای به ظاهر مذهبی و اعتقادی چندصد یهودی(پوشش مشابه خاخامهای یهودی) در کنار دیوار ندبه(بر اساس اطلاعات فیلم) در فضای اینستاگرام میچرخد، یک خاخام یهودی از پیشگوییهای شیمون باریوخای، چنین میگوید:«وقتی حاکم سوریه سقوط کرد، منجی اسرائیل ظهور میکند.
نام حاکم سوریه نیرون میزراخی است که بر اساس تطابق حروف و اعداد(چیزی شبیه حروف ابجد) همان بشار است است.» و در آن فیلم کنار دیوار ندبه آن جمعیت با فردی بیعت میکنند که براساس گفته پیروان آن قرار است در آینده نزدیک به عنوان منجی اسرائیل اعلام ظهور کند. بر اساس برخی تحلیلها درباره جنگهای اخیر و نوع فعالیت جریانهای سنتی یهودی، این نگاه در جامعه اسرائیل در حال تقویت و رشد است و عملاً بخشی از حمایتها برای افزایش جنگ به همه دنیا علاوه بر موارد سیاسی از سوی جریانی است که به دنبال القای آخرالزمان و ظهور منجی اسرائیل است.
براساس دین یهود، در کتاب ملاکی، موضوع «آخرالزمان» اینگونه آمده است که «پیش از اینکه روز عظیم و مهیب خداوند» فرارسد، ایلیا (الیاس) نبی، که به آسمان صعود کرده و در آنجا زنده است، ظهور خواهد کرد، خداوند در معبد خود فرود خواهد آمد، داوری بزرگ برپا خواهد شد و همه کافران و گنهکاران به پاداش اعمال خود خواهند رسید و در کتاب زکریای دوم، که 6 باب آخر کتاب زکریاست، از آمدن منجی موعود یا پادشاه عادلی که سوار بر درازگوشی، پیروزمندانه، به اورشلیم وارد خواهد شد و سلطنت او از دریا تا دریا و تا اقصای زمین خواهد بود مژده داده شده است.
در بخش میانی کتاب اشعیا که به «مکاشفات اشعیا» معروف است، از انهدام جهان در آخرالزمان، رستاخیز مردگان و پاداش اعمال خبر داده شده است. همه این موارد از جمله مباحثی است که در همین روزها به شکلهای مختلف و با مشابهتسازی از سوی برخی گروههای آخرالزمانی یهودی در فضای مجازی و حقیقی تبلیغ میشود و البته با ادعای رمزگشایی از مکانها و زمانها آن را با حوادث این روزها منطبق میسازند.
نگاه آخرالزمانی، مسیحیت و آرماگدون
شروع هزاره جدید و سده جدید هردو از جمله تاریخهایی است که برای ادعاهای آخرالزمانی مناسب است. حتماً 21 دسامبر 2012 را به یاد دارید. ادعایی درباره پایان تقویم مایایی و آغاز آرماگدون و جنگهای آخرالزمانی. در مسیحیت نظریاتی که درباره آخرالزمان در چهار انجیل آمدهاست یکسان نیست. ولی بهطور کلی وقوع آخرالزمان به صورتهای زیر بیان شدهاست:«الیاس باید پیش از آمدن مسیح بیاید و ظهور وی وقوع داوری بزرگ را اعلام کند. بعد از مرگ مسیح و رستاخیز و صعود او، در هنگام رجعت او این واقعه محقق میگردد. رجعت عیسی و آغاز روز بزرگ و داوری نهایی، ناگهانی است و هیچ علامتی ندارد. حوادثی پیش از رجعت مسیح در جهان روی میدهد که از آن جمله جنگها و بلاهایی سخت و زلزله است.»
یکی از مکانهای مرتبط با جنگها، آرماگدون است، نام محلی که مطابق پیشگویی مکاشفه یوحنا در عهد جدید، سپاهیان برای حضور در نبردی در آخرالزمان آنجا گرد خواهند آمد و بنا بر بررسیهایی که درباره کتاب مقدس شده است؛ این مکان مطابق مگیدو نام تلی در شمال اسرائیل است که در عهد باستان قلعههایی بر روی آن ساخته شده بود تا از راه تجاری ویا ماریس که مصر را به شام، بینالنهرین و آناتولی متصل میکرد، محافظت کنند و حالا با انتشار اخبار جنگ و افزایش درگیریها به محوریت اسرائیل منجی مسیح هم از سوی جریانهای مخفی و رازآلود در مسیحیت ترویج میشود و عملاً آنها نیز به سمت اینکه مکاشفاتشان خبر از آخرالزمان و ظهور منجی میدهند، در حرکتند. در دین زرتشت و بودیسم و برخی دیگر از ادیان موعودگرا نیز به نحوی کمرنگتر همیشه این دیدگاه رسیدن به آخرالزمان در حاشیه وجود داشت اما ادیان ابراهیمی طبیعتاً نوع نگاه خاصتر و با توجه به جمعیتشان اثرگذارتر در تاریخ دارند.
ایران و گروههای آخرالزمانی
در ایران اسلامی مدعیان امام زمان و بیانگران اینکه آخرالزمان رسیده کم نبوده است؛ حتی تاریخ باب را هم که بخوانید علی محمد باب خود را مهدی موعود معرفی کرده بود. همچنین در ادوار مختلف بارها خبر از اینکه فردی خود را امام زمان معرفی کرده یا به زودی امام زمان ظهور میکند و آخرالزمان است، بسیار بوده است.
درباره قیام سربداران، جان ماسون اسمیت در کتاب «خروج و عروج سربداران» میگوید:«علی مؤید و درویش عزیز حدود ده ماه پس از تصرف سبزوار توأمان حکومت کردند. یکی از اولین اقدامات آنها برقراری مذهب تشیع به عنوان مذهب رسمی بود که این مسئله از سکههای 763 قمری آنها کاملاً مشهود است. در این دوره، هم چنین آیینی ایجاد شد که طبق آن اسب مجهزی را هر روز در هوای گرگ و میش برای ظهور مهدی آماده میکردند.»
ابنبطوطه نیز در سفرنامه خود در توصیف شهر حله مینویسد:«... در نزدیکی بازار بزرگ شهر [حله] مسجدی قرار دارد که بر در آن پرده حریری آویزان است و آنجا را مشهد صاحبالزمان میخوانند. شبها پس از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته، پیش امیر شهر میروند و از او اسبی یا استری زینکرده میگیرند و به سوی مشهد صاحبالزمان، روانه میشوند.
پیشاپیش این چهارپا، طبل و شیپور و بوق زده میشود و از آن صد تن، نیمی در جلوی حیوان و نیمی دیگر در دنبال آن راه میافتند و سایر مردم در طرفین این دسته حرکت میکنند و چون به مشهد صاحبالزمان میرسند، در برابر در ایستاده، آواز میدهند که «بسمالله ای صاحبالزمان بسمالله بیرونای که تباهی روی زمین را فرا گرفته و ستم فراوان گشته، وقت آن است که برآیی تا خدا به وسیله تو حق را از باطل جدا گرداند».
در روایت دیگری آمده است: «این تصمیم به دستور شیخ حسن جوری، بوده است و 44 سال ادامه داشت و اسب حضرت به صاحبش بر نمیگشت و در آخور امامی گذاشته میشد و در زمان خواجه شمسالدین علی تعدادش به 313 تا رسید، اما سنشان بالا رفته بود در نتیجه قرار بر این شد هر هفته 7 اسب بیاورند و 7 اسب را بفروشند و پولش را به نایب امام که خود خواجه شمسالدین بود بدهند تا شمشیر و کمان برای یاران امام بخرد. اسب امامی گاهی به قیمت 40، 50 اسب فروخته میشود. این رسم تا زمان خواجه علی موید هم ادامه داشت اما با محاصره سبزوار توسط تیمور گورکانی، او پای برهنه و پیاده به استقبال او رفت و خراجگذار تیمور شد و همه اسبها هم مصادره شد.»
درباره علائم ظهور و آخرالزمان هم که عملاً در هر دورهای عدهای این علائم را کشف کردهاند. بازیهای عددی از قرون 7 و 8 هجری قمری با نگاهی رازآلود و صوفیانه مورد استفاده قرار گرفته است. رسول جعفریان، پژوهشگر تاریخ اسلام در مجموعهای از مقالات به این موضوع پرداخته است؛ او در مقالهای با عنوان «نفحات ریاحین در تعیین تاریخ ظهور در سال 1204» به کتابی با عنوان نفحاتالریاحین اشاره میکند که نویسنده آن در عهد سلاطین متاخر عثمانی میزیسته و با رمزگشایی از نوشتههای ابنعربی، قونوی و دیگران از طریق جمّل و ابجد (محاسبه اعداد و حروف) ثابت میکند که ظهور یا به گفته او «اجتماع مردم بر مهدی» در سال 1204 هجری قمری رخ خواهد داد.
جعفریان در این مقاله به شعری که شیخ بهایی از خواجه نصیرالدین طوسی نقل میکند و در آن آمده است:«در الف و ثلاثین دو قران میبینم/وز مهدی و دجال نشان میبینم. یا ملک شود خراب یا گردد دین سری است نهان و ممن عیان میبینم» و همچنین پیشگوییهای شیخ نعمتالله ولی و رویای شیخ جمالالدین ابراهیم جزری هم اشاره میکند و به ادعایی هم اشاره دارد که در آن جلالالدین سیوطی هم به همین سال برای ظهور حضور امام زمان اشاره داشته که 7 سال پیش از دجال بوده است.
علاوه بر آن، در مطلب دیگر جعفریان از قطبالدین لاری در دوره صفوی نام برده است که بر اساس محاسبات نجومی ظهور را در سال 1073 حتمی عنوان کرده است. همچنین او در کتاب نظریه اتصال دولت صفویه با دولت صاحبالزمان (ع) مواردی را که نشان میداد، سلاطین صفوی و بسیاری از علمای وقت، باور به وصل این دو دولت داشتند را توضیح داده است.
علاوه بر این اسامی عربشاه ورامینی دیگر نامی است که زمان ظهور را پیش بینی کرده بود و البته نامش در کتاب مهدیان دروغین رسول جعفریان نیامده درباره ورامینی آمده است:«او که انتظار ظهور را میکشید در کتابش پیشبینی کرد که در سال 745 یا 747 و حداکثر تا 749 ظهور اتفاق خواهد افتاد.» ورامینی در این باره میگوید «و نزدیک است که چون زحل به دلو رود، و در این خانه با مشتری قران کند، در سال میزان و شش کوکب در این خانه جمع شوند، که اگر هفت بودی طوفان بودی، و این 745 یا 747 و از 749 بیرون نخواهد بود. و چون خلق پی دین حق روند خیر و برکت در دنیا پدید آید». (احسنالکبار، نسخه خطی کتابت 1131، ص 123 ـ 124).
گروههای آخرالزمانی در جوامع اسلامی جدید
اغلب گروههای تکفیری که در منطقه سربرآوردند نیمنگاهی به آخرالزمان داشتند. وقتی داعش منطقه دابق در استان حلب سوریه را تصرف کرد و در این منطقه تلاش کرد پایگاههای خود را راه بیاندازد؛ مجلهای با عنوان «دابق» منتشر کرد؛ و صفحه نخست آن از «بازگشت خلیفه»، «رافضیه از ابنسبا تا دجال» تا «صلیب را بشکن» همه به رخدادها در آخرالزمان اشاره داشت که قرار بود براساس روایاتی سپاه اسلام و روم نبرد آخرالزمان را در این منطقه انجام دهند. این نگاه درباره طالبان و بیرق سیاه آن هم مطرح است آنکه از خراسان قیام میکند و پرچم را به مهدی موعود و امام زمان میدهد.
در برابر در سطحی از فضای سیاسی و اجتماعی ایرانیها نیز گروههای آخرالزمانی کم نیستند؛ گروههایی که به نوعی برگرفته از اعتقادات اسلامی و مسیحی هستند. مثلاً گروه «دین صلح و نوراحمدی» از عهد هفتم و شخصی به نام عبدالله هاشم اباصادق در فضای مجازی به عنوان قائم آلمحمد سخن میگوید و برخی افراد از ایران و افغانستان و مسلمانان اروپا به آن میگروند و به تبلیغ آن میپردازند؛ جالب این است که اینها با اسلام فعلی و مراجع شیعیان زاویه دارند.
در برخی از این تبلیغات، آیتالله خامنهای و آیتالله سیستانی را به عنوان دو عامل عدم قیام و ظهور امام زمانشان معرفی میکنند. این گروهها علائم را هم مطرح کردند که براساس آن تاکید بر قرار گرفتن در عصر ظهور و آخرالزمان دارد. از سقوط حسنی مبارک که «علامت علامتهاست» با توجه به روایاتی که «مصر را علامت علامتها عنوان کرده است» تا سقوط بشار اسد که برابر سقوط دمشق است، به عنوان نماد آخرالزمان یاد میکنند.
گروه دیگر هم که از ظهور یمانی و احمدالحسن به عنوان فرستاده امام مهدی سخن گفتهاند و درباره شعیب ابنصالح با توضیح اینکه جوانی است که خالی در کف دست دارد و با پرچم سیاه از خراسان قیام میکند؛ بر این مکاشفاتشان میافزایند. در این بین حمایت از چهره مدنظر خود را کشتی نجات آلمحمد میدانند و حتی این گروهها مخالفانشان را به مباهله دعوت میکنند.
این جریانها مبتنی بر احادیث و روایات موارد مختلفی را به عنوان نشانههای آخرالزمان مطرح میکنند:«سقوط 7 تا از امرای عرب؛ ظهور دجال، ظهور سفیانی، ظهور دابهالارض به همراه وحشت بسیار بر مسلمانان، طلوع خورشید از غرب و بسته شدن راه توبه، خروج یاجوج و ماجوج، مه سنگین و مرگ مسلمانان، آتش عظیم و سوختن کعبه و البته سر سبز شدن بیابانها و...» بسیاری از آنها که ریشه شیعی دارند؛ ابومحمد جولانی را سفیانی میدانند و نتانیاهو را دجال میخوانند.
ایران و گروههای آخرالزمانی پس از انقلاب
در دهههای اخیر و پس از پیروزی انقلاب هم در برخی از شهرها نمونههای مدعیان ظهور و مهدیان دروغین وجود داشته است ، البته به گفته جعفریان «اصولاً تفکر رهبر و موسس انقلاب در تعارض با نظریههای انتظار به سبک آنچه منسوب به انجمن حجتیه، و همینطور نظریات خیلی نزدیک بودن ظهور بود و بر این اساس کار را پیش برد». نقل است که روزی 3 نفر برای دیدار امام خمینی به جماران آمدند و مدعی شدند که از سوی امام زمان آمدهاند؛ امام خمینی که چنین چیزی را شنید گفت از طرف من بگویید در صورتی دیدار میکنم که اینها از امام زمانشان 3 سوال بپرسند که یکی این بود که «آن مسئله فلسفی که ذهن من درگیرش است؛ پاسخش چیست؟» آن 3 نفر عصبانی از اینکه چرا آنها را نپذیرفته، از آنجا میروند.
پس از آن هم که داستانهای مختلفی مطرح شد؛ رسمیترین نمونهاش انتشار فیلم «ظهور خیلی نزدیک است» در سال 1389 و در دوران ریاستجمهوری محمود احمدینژاد است؛ فیلمی که به نوعی در تلاش بود سیدحسن نصرالله را یمانی و احمدینژاد را شعیب بنصالح و مقام رهبری را هم سیدخراسانی معرفی کند. در آن چنین آمده بود که سید خراسانی، که به موجب تقلیل یاران وفادار خود، قادر به انجام قیام نهایی علیه ظلم و ستم در جهان نیست، با حضور احمدینژاد (شعیب بنصالح) نیرویی مضاعف گرفته و قادر خواهد بود که قیام نهایی خود را آغاز کند.
در پی انتشار این فیلم مرکز تخصصی مهدویت حوزه علمیه قم با انتشار بیانیهای این مستند را مردود و فاقد اعتبار اعلام کرد و آیتالله علی سیستانی نیز به آن واکنش نشان داد. چنانچه در همان زمان نجمالدین طبسی استاد درس خارج کلام اسلامی و مهدویت حوزه علمیه و کارشناس مسائل وهابیت گفت:«در سفر اخیرم به عتبات عالیات که مصادف با ایام نوروز بود به دیدار برخی مراجع عراق از جمله حضرت آیتالله سیستانی نائل شدم که در این دیدار ایشان انتقادات شدیدی نسبت به بروز برخی انحرافات در زمینه ظهور حضرت حجت (عج) داشتند.
ابراز نگرانی حضرت آیتالله سیستانی درباره پخش برخی مستندات و حرفهای انحرافی در زمینه نزدیک بودن ظهور بسیار محسوس بود؛ ایشان جریانات انحرافی تعیین وقت و تطبیق اشخاص در نزدیک بودن ظهور حضرت حجت(عج) و دستهای پشت پرده این جریانات را نگرانکننده توصیف کرده و تصریح داشتند: «توقیتها و تطبیقها برای نزدیک بودن ظهور حضرت حجت(عج) بسیار نگرانکننده است و این مطالب عقاید مردم را هدف گرفته و باعث تضعیف اعتقادات جامعه میشود».» ایشان تاکید کردند: «چنین جریاناتی نباید در کشوری مانند ایران شکل بگیرد، یک روز شعیب بنصالح را به یک فرد و بار دیگر به فرد دیگری تطبیق میکنند، این مسائل نگرانکننده است.»
طبسی افزود:«دو مسئله توقیت و تطبیق مهمترین انتقاداتی بود که این مرجع عالیقدر شیعه درباره پخش برخی مستندات در زمینه نزدیک بودن ظهور داشتند و تاکید میکردند:«مردم از این جریانات پرهیز کنند و مراقب باشند، چون این مطالب با عقاید آنها بازی میکند و باعث تضعیف معتقداتشان میشود». پس از آن مقام رهبری هم چند ماه بعد در دیدار با اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت، تاکید کردند:«در طول تاریخ مدعیانی بودند؛ بعضی از مدعیان هم یک علامتی را بر خودشان یا بر یک کسی تطبیق کردند؛ همه اینها غلط است.
بعضی از این چیزهایی که راجع به علائم ظهور هست، قطعی نیست؛ چیزهایی است که در روایات معتبرِ قابل استناد هم نیامده است؛ روایات ضعیف است، نمیشود به آنها استناد کرد. آن مواردی هم که قابل استناد هست، اینجور نیست که بشود راحت تطبیق کرد... اینها غلط است، اینها کارهای منحرفکننده است، کارهای غلطانداز است.
وقتی انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقیقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسیله گمراهی اذهان مردم فراهم خواهد شد؛ لذا از کارِ عوامانه، از تسلیم شدن در مقابل شایعات عامیانه بایستی بهشدت پرهیز کرد. کارِ عالمانه، قوی، متکی به مدرک و سند، که البته کار اهل فنِ این کار است، این هم کار هر کسی نیست، باید اهل فن باشد، اهل حدیث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفکر فلسفی باشد؛ بداند، حقایقی را بشناسد، آن وقت میتواند در این زمینه وارد میدان شود و کار تحقیقاتی انجام دهد.» که این سخنان به نوعی واکنش به آن فیلم تلقی شد.
البته گویا برخوردها با مدعیان چنین نگاه و سازندگان چنین فیلمی آنقدر سرسختانه نبود که حالا بار دیگر با افزایش جنگ و گرفتاری در خاورمیانه و برهم خوردن ثبات در زندگی مردم شاهد تکرار این ادعاها شدهایم.
نمونههایش را در سخنان پناهیان و رائفیپور هم دیده و شنیدهایم. علاوه بر آن همین اخیراً تصاویری از گفتوگوی علی کورانیعاملی، نویسنده کتاب «عصر الظهور» که به سوالاتی درباره نابودی ایران در آخرالزمان که در بحارالانوار اشاره شده، میپردازد و آن را غیرموثق میداند و از اختلافات بسیار در ایران در سال ظهور میگوید و اینکه وهابیون قیام سیدخراسانی را قیام طالبان با پرچم سیاه گفتهاند که قیام ایرانیها را منکر شوند و البته او از نمونههای حوادث سال ظهور ویرانی دمشق و قیام آذربایجان گفته است. برخی از این گروهها همین را هم به عنوان سند ادعاهای خود میدانند(البته فایل منتشر شده بدون بیان اینکه در چه مرحلهای از عصر ظهور هستیم، بوده است.)
اگرچه اغلب مراجع از امام خمینی تا آیتالله صانعی درباره اینکه چه فاصلهای با ظهور داریم؛ تصریح کردهاند که «جز خدا کسی نمیداند. حتی نزدیکی و دوری ما هم به آن مشخص نیست.» به هر حال کاش بزرگان مذهب و دین در برابر آن ایستاده و مانع از ادامه این اظهارنظرها آن هم از سوی چهرههایی که مدعی دین هستند؛ بشوند.
پایان سخن
قیام جهیمان عتیبی در مسجدالحرام عربستان با کشته و زخمی بیش از 450 نفر و پس از آنکه 3 کماندوی فرانسوی برای ورود به مسجدالحرام به اسلام گرویدند و روشهای متعددی را در پیش گرفتند؛ ختم شد و مسجدالحرام از دست شورشیان تندرو که ریشه در مذهب سنت داشتند؛ باز پس گرفته شد اما نگاه آخرالزمانی و امام زمانهای جعلی و ادعای منجیهای دروغین تا الان با ایجاد هزینههای بسیار برای دین و مذهب ادامه پیدا کرده است.
معمولاً در هر برهه زمانی که فشارها از حد توان مردم خارج میشود برخی با طرح دوران آخرالزمان است و ظهور نزدیک است؛ به نوعی بر موج افکار و احساسات مردم سوار میشوند غافل از اینکه عوارض این اعتقادات و این ادعاها اول گریبان دین و دینداری مردم را میگیرد. بالاخره در عصر انفجار اطلاعات هستیم و بالاخره در همه این ادعاها زمانی در نظر گرفته میشود.
مثلاً در یکی از روایات که به حدیثی از زبان امام معصوم شیعیان اشاره شده و این گروهها به آن اشاره دارند این است که:«خروج سفیانی از علائم حتمی آخرالزمان است و از اول تا پایان جمعاً 15 ماه خواهد بود، که 6 ماهش در جنگ است و چو بر مناطق 5 گانه دمشق، حلب، حمص، فلسطین و اردن تسلط یابد، 9 ماه حکومت میکند نه یک روز بیشتر.» حالا برخی از این گروهها مدعیاند، آنچه اسرائیل بر سر مردم خاورمیانه رقم زده است، بر اساس این پیشگویی همین خروج سفیانی است و جهان تا 15 ماه دیگر امام زمان را میبیند. یا در پیشگویی دیگری ظهور امام زمان به اندازه بارداری یک انسان و یا به اندازه بارداری یک شتر پس از سقوط دمشق است.
از دورههای گذشته، شاید از دوران تیموریان و حتی در حمله محمود افغان به ایران تا امروز هر بار جنگ و درگیری، فساد و فشاری وارد شده مدعیانی بودهاند که بگویند آخرالزمان شده است و همین روزهاست که امام زمان ظهور کند اما همه این ادوار گذشت و چنین رخ نداد و تاثیر آن فقط مجموعهای از سرخوردگیهای مومنان به این افراد و دین اسلام بوده است؛ در کنار هر دیدگاه مذهبی و ادیانی که به منجی اعتقاد داشتهاند، بودند بسیاری افراد که با پرچم آخرالزمان عدهای را دور خود جمع کردند و عملاً دینداران و معتقدین به موعود را تحتالشعاع قرار دادند و همین مسئله که فضای مریدی و مرادی را به همراه دارد ممکن است باردیگر حوادثی چون جهیمان یا رفتارهایی که دمنده بر آتش جنگها و دورسازی دنیا از صلح میشود را به همراه داشته باشد. این را بگذارید کنار آن نگاه تندروانه بنیادگرایی که «ابتلا و جنگ را برای مسلمانان حُسن میداند و خواهان گسترش آن به کل جهان است».
جعفریان هم دراین باره نوشته است:«هر وقت که هرج و مرج و آشوب به خصوص از نوع جنگی ـ مخصوصاً در شام و یمن و فلسطین و لبنان ـ بیشتر میشود، اغلب از علما و گاهی جاهلانی مثل بنده، سوال میشود به نظر شما ظهور نزدیک است؟... برخی از علما که اساساً کل دنیای جدید را ـ دنیای مدرن را ـ آخرالزمان و در آشوب میبینند. اما برخی از آنها، اوضاع که به هم میخورد، حساستر میشوند.»
بر همین اساس اگر مراجع و بزرگان مذهبی ما نگران آینده دین هستند کافی است که قاطعانه در برابر این اظهارات بایستند و مانع از تکرار آن شوند؛ قطعاً یک سال یا دو سال آینده که درست نبودن این پیشگوییها ثابت میشود؛ جامعه ناامید و سرخورده یک طرف، این مدعیان با جملاتی مانند همان که رائفیپور درباره عقب افتادن سقوط دمشق با زلزله ادلب گفت؛ خود را نجات میدهند اما امان از اینکه گروههای تندرو آخرالزمانی به دنبال قیام و جنگ و بر هم زدن جهان باشند که باید از آن ترسید و جلوی آن را گرفت.
-
سه شنبه ۱۸ دي ۱۴۰۳ - ۲۰:۵۵:۴۱
-
۱۴ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1009733/