«غزل سعدی و غزلواره شکسپیر» منتشر شد
انديشه
بزرگنمايي:
راه ترقی - ایسنا /«غزل سعدی و غزلواره شکسپیر: تحلیل و سنجش ادبی» نوشته اسماعیل شفق منتشر شد.
اسماعیل شفق در مقدمه خود بر این اثر نوشته است: سعدی و شکسپیر به مثابه دو خورشید در اقلیم ادبیات جهانی میدرخشند. هر دو در عالم غزلسرایی زبانزد و مورد توجهند. شرق و غرب اگر بخواهند دو چهره بسیار شاخص در حوزه غزل به جهان معرفی کنند، بدون تردید هر دوی این چهرهها برترین نمایندههای شرق و غربند. از منظر تنوع آثار، وزن ادبی آثار دیگر آنها نیز با همدیگر برابر و همسنگاند. همچنان که هملت و اتللو و مکبث در درخشش شخصیت ادبی شکسپیر نقش دارند، گلستان و بوستان سعدی نیز به سهم خود به شخصیت ادبی سعدی قوام بیشتری میدهند. همانگونه که شکسپیر در حوزه غزل در پهنه اروپا بیرقیب و تکرارناپذیر است، شکوه سعدی نیز دیدگان بسیاری از بزرگان غزل فارسی و بلکه مشرق زمین را به خود خیره ساخته است. آن بزرگانی که در قلمرو شعر فارسی به استادی سعدی اقرار کردهاند، هر کدام برای برافراشتن پرچم ادبیات یک کشور بسندهاند. حافظی که میگوید: «استاد غزل سعدی است»، خودش در غرب شیفتگانی همچون ولفگانگ گوته دارد که همواره تمنای شاگردی حافظ را در دل داشته است! از سوی دیگر، شکسپیر نیز مانند سعدی ستایشگران برجستهای دارد. شخصیتهای ادبی نظیر الکساندر پوپ (1744 م) و بن جانسون (1637م) و ویکتور هوگو (1885م) و تی.اس.الیوت (1965م) در شمار شخصیتهای برجسته اروپاییاند که از تحسینکنندگان شکسپیر هستند.
مقایسه سعدی و شکسپیر صرفاً مقایسه دو چهره ادبی نیست، مقایسه بیمها و امیدها و ایدهآلها و دلواپسیهای دو آبرانسان هنرمند است، یکی از شرق و دیگری از غرب
ما در ادبیات فارسی، در حوزه انواع ادبی، قلههایی داریم که با برجستهترین نمونههای غربی قابل قیاسند. به عنوان نمونه، چرا در زمینه حماسهسرایی، شاهنامه را با امثال ایلیاد و ادیسه به طور جدی و مبسوط نقد و بررسی نمیکنیم؟ در زمینه ادبیات عرفانی چرا آثار مولوی و عطار را با آثار مایستر اکهارت و کییر کگارد نمیسنجیم؟ باید جرأت کنیم که به شاهکارهای جهانی نزدیک شویم و شاهکارهای ادب فارسی را با آنها تطبیق بدهیم. از خلال همین مقایسه هاست که عیار ادبیات ما معلوم می شود. این شاهکارها - چه شرقی و چه غربی - خصیصه هایی دارند که همان خصیصه ها آنها را از پسِ قرون و اعصار همچنان استوار نگهداشته است. اگر صرفاً رنگ روزمره سیاسی یا اجتماعی به خود میگرفتند، با کوچکترین تغییر و تحول و یا جابهجایی سیاسی و اجتماعی محو و نابود میشدند. فایده دیگری که بر این مقایسهها و نقدهای تطبیقی مترتب است، این است که رازهای ماندگاری آنها، که قطعاً از جنس اصلیترین دغدغه های بشری هستند، خود را نشان میدهد. مقایسه سعدی و شکسپیر صرفاً مقایسه دو چهره ادبی نیست، مقایسه بیمها و امیدها و ایدهآلها و دلواپسیهای دو آبرانسان هنرمند است، یکی از شرق و دیگری از غرب که کنشها و واکنشها و احوال مردمان روزگار خود را نشان داده و خیر و شر را با زبان هنر بازتاب میدهند. دغدغههای اصلی هر دو شاعر هنوز هم جزو دغدغههای ماست، حرص و آز و عشق و نفرتی که سعدی و شکسپیر بر آنها تمرکز کرده بودند، هنوز هم دامنگیر ماست. این است که وقتی آثار سعدی یا شکسپیر را میخوانیم، احساس میکنیم که آنها یکی از ما هستند. هر یک از این دو چهره شاخص ادبی اندیشهها و ایدهآلهای خود را بهگونهای خاص عرضه کردهاند. در حوزه غزل، به خاطر حضور دین و عرفان در فرهنگ ایرانی و رواج آرای شیخ روزبهان بقلی شیرازی در فارس و نیز آموزههای شیخ شهابالدین سهروردی که شیخ شیراز بدو ارادت خاصی داشته است، گاهی میبینیم که تفکیک معشوق زمینی از غیرزمینی و عشق ناسوتی از لاهوتی در برخی از غزلیات وی دشوار است. ولی برعکس، در غزلوارههای شکسپیر اشارههایی از این دست شفاف و یکرویه هستند. در غزلواره شکسپیر هیچ گردش و پیچش خاصی که راه به عوالم فرازمینی ببرد، دیده نمیشود. همه چیز در آنها روشن است. پشت واژگان او، الفاظ تأویلبردار و تفسیر پذیر نیست. اما نوعی خلوص و صداقت در کلام شکسپیر هست که همانها ما را با خود میبرد. گاهی هم لحن شاعر پیامبرگونه است و گویی از بالا با ما سخن میگوید. اما کیفیت آثار ادبی در تاریخ ادبیات انگلیس همیشه چنین ارجمند و باشکوه نبوده است که در آثار شکسپیر میبینیم. در اوایل کار شکسپیر، شاخههای گوناگون شعر و نمایش به حدی از ابتذال رسیده بود که جان گوسون نویسنده انگلیسی در سال 1579 کتابی در هجو این ابتذال ادبی نوشت. و در آن کتاب به صراحت گفت که این کتاب را برای حمله به شاعران و بازیگران مسخره روزگارم نوشتهام که بسیار نالایق و جزو طفیلی جامعه هستند. بعداً سِر فیلیپ سیدنی ناچار شد که کتاب دفاع از شعر را برای مرمت ارزشهای از دست رفته شعر و نمایش و سر پا نگه داشتن آن بنویسد. این اشاره مختصر در این جا ضروری بود تا خواننده این سطور بیشتر پی به ارزشهای هنری آثار شکسپیر ببرد. او در چنین محیط ادبی بود که گوهر سخن را از زیر دست و پای هنرناشناسان در آورد و بدان قدر بخشید و بر صدر نشاند. جان گوسون که قبلاً کتاب «دبستان فساد» را در هجو شعر و نمایش و بازیگری نوشته بود، تنها بعد از درخشش شکسپیر در شعر و نمایش بود که از موضع خود عقب نشست و به تصدیق آن برخاست و اعلام کرد که اکنون پی بردهام که در انگلستان هنرمندان آبرومند و قابل ستایش نیز هستند. نه فقط جان گوسون، بلکه بسیاری از مخالفان جدی نمایش و بازیگری بعد از پی بردن به نبوغ شکسپیر و شکوه آثار او، از حمله به تئاتر و نمایش دستکشیدند.
از آن جا که ادبیات و عناصر و بنمایههای آن، یک زبان مشترک جهانی را تشکیل میدهند، هم اروپاییان و هم ایرانیها با سعدی و شکسپیر از قرنها پیش آشنایی پیدا کردند. با این تفاوت که برخی از انواع ادبی آنها، هم برای ایرانیها (نظیر داستانها و نمایشنامههای شکسپیر) و هم برای انگلیسیزبانها (نظیر داستانکها و فابلهای گلستان) بدیع و تازه بود. از سوی دیگر، داستانهای کوتاه سعدی به دلیل در برداشتن سرفصلهای مهم زندگی و آمیختگی با حکمت و فرزانگی برای اروپاییانی که بعد از تجدید حیات فرهنگی رنسانس به دنبال آموزههای تربیتی و اجتماعی بودند، برای آنها جذابیتی دو چندان یافت. در حوزه غزل نیز، اگر چه انگلیسیزبانها نمونههای متنوعی از غزل را آنگونه که در ادبیات ایران داریم، نظیر غزل عرفانی و غزل غنایی و غزل عشقی - عرفانی، در ادبیات انگلیسی ندارند. ولی تا آن اندازه دستشان پُر هست که بتوانند امثال شکسپیر و چاوسر و جان میلتون را به رخ جهانیان بکشند.
در ایران، به خصوص در حوزههای دانشگاهی، پژوهشها پیرامون شکسپیر یکسره مغفول نمانده است. ولی باید گفت که عمده آن پژوهشها پیرامون نمایشنامههای او صورت گرفته است. از شادروان علیاصغر حکمت گرفته که «لیلی و مجنون» نظامی را با «رومئو و ژولیت» سنجیده است تا شادروان استاد محمدعلی اسلامی ندوشن که آنتونیوس و کلئوپاترا را شناسانده است اما درباره اشعار شکسپیر چندان کوششی صورت نگرفته است. آیا به خاطر شهرت و محبوبیت فوقالعاده نمایشنامهها و داستانهای اوست که غزلوارههایش تحت تأثیر آنها قرار گرفته است؟ ممکن است اصل قضیه همین باشد. ولی در میان انگلیسیزبانهای جهان، همین 154 غزلی که شکسپیر سروده است، دست کم 50٪ از محبوبیت و جذابیت آن داستانها و نمایشنامهها را با خود یدک میکشند ! علت دیگر ماجرا هم می تواند این باشد که زبان شکسپیر در غزلوارههایش، با اینکه فقط حدود چهار قرن با ما فاصله دارد، به خاطر کهنگی واژگانی، نهتنها در ایران، بلکه در خود لندن هم بدون فرهنگ لغت و معلم و استاد، به راحتی و روانی قابل فهم نیست. اما در ایران از وقتی که استاد تقی تفضلی غزلوارههای او را سلیس و روان منتشر کرد، شکسپیر به عنوان غزلسرا نیز کم کم رویی به ادب دوستان نشان داد.
«غزل سعدی و غزلواره شکسپیر: تحلیل و سنجش ادبی» نوشته اسماعیل شفق در 212 صفحه با شمارگان 330 نسخه و بهای 230 هزار تومان در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.
-
جمعه ۵ بهمن ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۳:۵۵
-
۲۱ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1019179/