منوچهر والیزاده چه مرگهایی که به چشم دید!
فرهنگ و هنر
بزرگنمايي:
راه ترقی - ایسنا / منوچهر والیزاده در سالهای اخیر مرگ بسیاری از دوستان را به چشم دید. اشکها ریخت در غم فراق یارانش که هر کدام ستارهای بودند در آسمان طلایی دوبله. میخواست ایستاده بمیرد ... و دعا میکرد، خدایا ما را ایستاده بمیران!
پرویز ربیعی که سال گذشته درگذشت، حسی قریب به والیزاده دست داد؛ میگفت: «زندگی همین است. نوبت ما هم میشود. هر نسلی که میرود باید نسلی دیگر جایگزینش شود. همیشه که ما نیستیم، آنقدر بزرگتر از ماها رفتهاند که ما انگشت کوچکشان هم نمیشویم. انشاءالله جوانها سلامت باشند. به نظرم عاقبت بخیری همین است که آدم ناگهان برود. پرویز عزیز حدود 12 سال پیش عمل قلب باز انجام داده بود اما رفتنش ناگهانی بود. به هر حال همه ما سن و سالمان بالاست و دیگر جوان نیستیم. همسر آقای ربیعی امروز در مراسم خاکسپاری در کمال تعجب ایستاده بود و میگفت من رفتم برایش آب بیاورم که زمین افتاد، ایست قلبی و تمام ...؛ حیف است که این صداها از دست میروند اما زندگی همین است و مرگ نوبتی است. به نظرم اینطور رفتن نعمت است. من همیشه میگویم خدایا ما را ایستاده بمیران.»

منوچهر والیزاده در مراسم تشییع پیکر پرویز ربیعی
منوچهر والیزاده، سال 1401 هم عزادار فقدان همیشگی منوچهر اسماعیلی شد؛ بزرگمرد صدا که به گفته خودش، استادش در دوبله بود. در نخستین سالگرد درگذشت اسماعیلی، گفت: «در این یک سالی که ایشان از میان ما پر کشیدند، با وجود اینکه اواخر عمرش کار دوبله انجام نمیداد اما جای خالیاش واقعا حس میشود و نبودش قطعا در دوبله خلاء ایجاد میکند. به هر حال وقتی یک اسطوره از میان ما میرود، شاگردانش میمانند و همیشه یاد و خاطرهاش در دل میماند و فراموش نخواهد شد. روحش شاد باشد.»

منوچهر والیزاده و ناصر ممدوح در مراسم تشییع منوچهر اسماعیلی
حسین عرفانی که درگذشت، گویی یکی از اعضای خانوادهاش را از دست داد. در مراسم تشییع با اندوه و بُغض به جایگاه آمد و گفت: نزدیک 60 سال در کنار هم بودن، باعث شد از خانواده به من نزدیکتر باشد. باورم نمیشود. از روزی که حسین عزیز مریض احوال شد همه بچههای واحد دوبلاژ تکیده شدند. ما یک عمر در کنار هم کار کردیم و جز صمیمیت و محبت چیزی ندیدیم. امیدوارم روح منوچهر نوذری هم شاد باشد که بسیاری از ما را در این عرصه همراهی کرد.

از راست: منوچهر اسماعیلی، منوچهر والیزاده و خسرو خسروشاهی
جلال مقامی با اینکه از والیزاده کوچکتر بود اما «پسرم» صدایش میزد. اصلا همه اهالی دوبله بچههای مقامی بودند؛ خودش اینطور میخواست. بچههایی که در روز خاکسپاری در کنارش بودند تا حداقل در آخرین روز وداع تنها نباشد.
والیزاده میگفت: «فقط دلم برای یک چیز تنگ میشود. همیشه سر کار که بودیم، جلال عزیز وقتی مدیر دوبلاژی میکرد و من برایش برخی فیلمها را حرف میزدم، وقتی دیر میکردم صدا میزد پسرم بیا دیگر! متاسفانه پدرم رفت به همین راحتی. به جلال میگفتم من از تو بزرگتر هستم چرا به من میگویی پسرم، میگفت همه اهالی دوبله بچههای من هستند. آنقدر خوب و خوش رفتار بود که هرچه بگویم کم گفتهام. از طرف جلال به شما میگویم همه شما را دوست داریم. انشاءالله همه کسانی که تازه به این رشته آمدهاند بدانند کسانی در این رشته بودند که زحمت کشیدند این حرفه را نگه دارند. شما هم سعی کنید این حرفه را خوب نگه دارید. در این سالها همکاران بسیار خوبمان از دست رفتند و بعد هم کرونا بین بچهها فاصله انداخت. بچههایی که تازه آمدند آرزوی این را داشتند که در کنار جلال نقش بگویند ولی نشد. با جلال خداحافظی نمیکنم چون صدایش همیشه هست.»

از چپ: محمود قنبری، نصرالله مدقالچی و منوچهر والی زاده در مراسم تشییع جلال مقامی
حالا همه آنهایی که با رفتن همیشگی، دلِ «والی صدا» را خون کردند در انتظار دیدار دوبارهاند. منوچهر والیزاده بهزودی به یارانش ملحق میشود و آن شب وقتی به آسمان دوبله نگاه کنید، یک ستاره طلایی بیشتر به اهالی زمین چشمک میزند.
-
چهارشنبه ۱ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۰:۰۲:۳۰
-
۱۵ بازديد
-

-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1034798/