بزرگنمايي:

راه ترقی - اعتماد / مردی که در پی خیانت نامزدش، تصمیم داشت زنان به خیال خودش خیانتکار را به صورت زنجیره‌ای به قتل برساند، قبل از اینکه سومین قتل را مرتکب شود، بازداشت شد و در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
این قاتل وقتی بازداشت شد که با خانواده یکی از مقتولان تماس گرفت و گفت جسد مادرش را کجا پنهان کرده‌ است.

خانواده زنی به نام مینا دی‌ماه سال گذشته با پلیس تماس گرفتند و گفتند مادرشان گم شده ‌است. دختر مینا به پلیس گفت: مادرم با مسافرکشی هزینه زندگی‌اش را تامین می‌کرد. او هر روز صبح سر کار می‌رفت و ما چند بار در طول روز با او در تماس بودیم اما از دیروز هرچه با او تماس می‌گیریم خبری از او نیست.
ماموران با توجه به گم شدن مینا، تحقیقات را آغاز و حتی خودروی این زن را پیدا کردند اما موفق نشدند خبری از خودش به دست آوردند.
دومین قتل
چند هفته بعد شکایت مشابه دیگری به ماموران داده شد. این بار خانواده زنی به نام لیدا به پلیس گزارش دادند این زن گم شده ‌است. آنها گفتند لیدا راننده تاکسی اینترنتی بود و برای گذران زندگی کار می‌کرده.
به این ترتیب، پلیس متوجه شد احتمالاً با یک قاتل روبه‌روست، چون هر دو مقتول به لحاظ خانوادگی تقریباً در یک شرایط قرار داشتند. هرچند آنها آشنایی‌ای با هم نداشتند اما طلاق هر دو زن، مسافرکش بودن آنها، مفقود شدن در یک منطقه جغرافیایی و شواهد دیگر به پلیس این هشدار را می‌داد که احتمالاً با یک قاتل روبه‌رو هستند.
در حالی که نیروهای پلیس ورامین در کمین قاتل بودند دختر لیدا با پلیس تماس گرفت و اطلاع داد فردی به او زنگ زده و گفته جسد مادرش در زمان‌آباد دفن شده ‌است. ماموران به محلی که فرد ناشناس گفته بود، رفتند و جسد لیدا را پیدا کردند. تماس فرد ناشناس مهم‌ترین سرنخ ماموران بود. آنها با ردیابی خط تلفن و پیدا کردن محدوده تماس متوجه شدند این تماس از یک کارگاه تولیدی در اطراف ورامین با خانواده لیدا برقرار شده‌ است. به این ترتیب، ماموران به کارگاه رفتند و کارگران آنجا را که بیشتر از اتباع خارجی بودند، مورد بازجویی قرار دادند.
کارآگاهان سرانجام به حمید، نگهبان 24 ساله، کارگاه مشکوک شدند و او را بازداشت کردند و متوجه شدند فردی که به خانواده لیدا خبر داده جسد کجاست، حمید است و این تماس را از خطی که به نام خودش نبوده، برقرار کرده‌ است.
اعتراف به قتل زنان مسافرکش
حمید در بازجویی‌ها به قتل دو زن اعتراف کرد و گفت: من این دو زن را کشتم، چون تصور می‌کردم خیانت می‌کنند. من از زنان این چنینی زخم خورده بودم و می‌خواستم هر طوری شده این زنان را از روی زمین حذف کنم.
حمید بخشی از گذشته‌اش را بازگو کرد و مشخص شد او آخرین فرزند یک خانواده از هم گسیخته در شهری دورافتاده ‌است. طرد شدن از سوی خواهر، برادر و پدر و مادر باعث شد او به تهران بیاید و تلاش کند به تنهایی زندگی کند. او دو سال قبل از حادثه با دختری نامزد کرد اما دختر به او خیانت و با مرد دیگری رابطه برقرار و حمید را ترک کرد. از آن پس حمید تصمیم به قتل زنان گرفت.
این مرد در بازجویی‌ها گفت: نامزدم فریبا دقیقاً به شیوه‌ای که این زنان خیانت می‌کردند به من خیانت کرد. او من را ترک کرد و گفت مرا دوست ندارد. من هم تصمیم گرفتم زنانی را که خیانت می‌کنند، بکشم.
او درباره اینکه با این زنان چطور آشنا می‌شد، گفت: جایی که من کار می‌کردم کارگران افغانستانی بودند. آنها شماره تماس مقتولان را به من دادند. در دومین قتل بود که متوجه شدم دختران یکی از این زنان خیلی دنبال مادرشان هستند، چون چند بار با تلفن او تماس گرفتند. دلم برای آنها سوخت و برای اینکه بگویم قبر مادرشان کجاست تماس گرفتم و گفتم که چه شده‌ است.
متهم گفت: تصمیم داشتم این قتل‌ها را ادامه بدهم.
حمید برای بررسی روانی به پزشکی قانونی معرفی شد. متخصصان روانپزشکی قانونی اعلام کردند مشکلات او در حدی که متوجه رفتارش نباشد، نیست و حمید مسئول اعمال خودش است. این در حالی بود که مدرکی دال بر خیانتکار بودن مقتولان به دست نیامد و مشخص شد آنها راننده مسافرکش بودند.
به این ترتیب، کیفرخواست علیه متهم به اتهام آزار و اذیت و قتل صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی، اولیای دم مقتولان که فرزندان و پدر و مادر آنها بودند در جایگاه حاضر و خواستار صدور حکم قصاص شدند و گفتند تفاضل دیه را هم می‌پردازند.
در ادامه، متهم که چهره‌ای مغموم و آشفته داشت، در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من حرفی برای گفتن ندارم. اتهام قتل را قبول دارم. حرفی بیشتر از این ندارم.
قضات از متهم خواستند توضیح دهد چطور این زنان را کشته‌ است که متهم گفت: هرچه بوده در بازجویی گفتم و حرف دیگری ندارم که بزنم.
متهم سایر سوالات را هم بی‌جواب گذاشت و گفت حرف و دفاعی ندارد.
سپس وکیل مدافع او در جایگاه قرار گرفت و درخواست فرصت کرد تا دفاعیات خود را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند.
در پایان، قضات برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.