بزرگنمايي:
راه ترقی - خبرآنلاین / اعظم نژادی معتقد است رفتارهایی که در سریال «پایتخت» به نمایش گذاشته میشود، در واقع الگوی نکوهشی دارند. یعنی وقتی بیننده این رفتارها را میبیند، ممکن است متوجه شود که این نوع رفتار اشتباه است و نباید آن را در زندگی واقعی خود تکرار کند. به عبارت دیگر، شخصیتها در «پایتخت» به شکلی رفتار میکنند که باعث میشود مخاطب از آنها به عنوان الگوی منفی پرهیز کند و سعی کند رفتارهای بهتری در زندگی واقعی خود از خود نشان دهد.
هفت فصل و چهارده سال مخاطبان با نقی معمولی و خانوادهاش زندگی کردند و بارها بازپخش این سریال را از شبکههای مختلف تماشا کردند، خانوادهای که خانه اشتباه در تهران خریدند، با کامیون به قشم سفر کردند، عروسِ چینی را در دل خانواده خود جای دادند، به شورای شهر رفتند، با داعش جنگیدند، از دروازهبان تیم نساجی حمایت کردند تا فصل هفتم که یک شهاب سنگ و عروس مریخی وسط زندگی آنها قرار گرفت.
خانوادهای که با تمام فراز و نشیبها کنار یکدیگر ایستادند و در دل مشکلات به کمک یکدیگر آمدند، خانوادهای معمولی که در نگاه اول الگوی رفتاریشان مطابق با انتظاری است که از خانواده تعریف شده، اما وقتی نسبت به ماجرا عمیقتر میشویم در مییابیم که علت شکلگیری بسیاری از همین اختلافات و مشکلات ریشه در الگوهای رفتاری این شخصیتها دارد.
در این میان یک پرسش وجود دارد، چه گزارههای جامعهشناختی و روانشناختی در سریال «پایتخت» وجود دارد که توانسته هفت فصل مخاطبان را با خود همراه کند؟ و آیا این گزارهها قابلیت الگو برداری دارند؟ برای پاسخ به این پرسش با اعظم نژادی، استاد دانشگاه، جامعه شناس و مشاوره خانواده به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید.
چه گزارههایی را در سریال «پایتخت» دیدید که مورد توجه شما بود و خیلی با جامعه حال حاضر تطابق داشت یا حتی مخالفش بود؟
سریال «پایتخت» یک اثر فرهنگی اجتماعی است که توانسته بخشهایی از جامعه ایرانی را به خوبی منعکس کند. یکی از نکاتی که در آن مشاهده میکنیم، ایجاد تعامل و هماهنگی بین خانوادهها و مخاطبان مختلف است. این سریال به گونهای طراحی شده که برای طیفهای مختلف سنی جذاب باشد. این نشان میدهد که «پایتخت» از قدرت بالایی در جذب مخاطب و ادامه دادن با آن طی سالها برخوردار است.
یکی از دلایل اصلی این که مردم به تماشای این سریال ادامه میدهند، به این مربوط میشود که «پایتخت» در سطح خانواده قابل مشاهده است. خانوادهها وقتی میبینند یک سریال با فرهنگ و ساختار اجتماعی آنها همخوانی دارد و به تربیت فرزندان آسیب نمیزند، آن را به عنوان یک انتخاب مناسب میپذیرند. در واقع، خانوادهها این سریال را برای تماشا در خانه به دلیل محتوای مناسب و ارزشهای فرهنگی آن انتخاب میکنند.
چرا «پایتخت» تا این اندازه میان مخاطبان محبوب است و توانست هفت فصل ادامه پیدا کند؟
یکی از دلایل این است که مخاطب را در سطوح مختلف اجتماعی و سنی جذب میکند. به عنوان مثال، یکی از شخصیتهای اصلی این سریال، نقی، به عنوان یک نماد از ویژگیهای مختلف انسانها مانند خودخواهی، ابله بودن، یا حتی زرنگی، تبدیل به یک شخصیت محبوب شده است. نوجوانان در مدرسه و در بین همسالان خود، از لحن خاص این شخصیت استفاده میکنند تا یک جو دوستانه و بامزه ایجاد کنند. این نوع طنز در بین جوانان و نوجوانان محبوب است، چون آنها به دنبال فضایی برای شوخی و خنداندن دیگران هستند.
این محبوبیت فقط به دلیل جذابیتهای طنز و خانوادگی است یا عوامل دیگری هم در این مورد دخیل هستند؟
قطعا عوامل دیگری نیز دخیل هستند. یکی از این عوامل، بُعد جغرافیایی سریال است. «پایتخت»، با نمایش شمال ایران و فرهنگ مردم آن منطقه، توانسته حس محبت و علاقه به مردم شمال را در میان مخاطبان بیدار کند. مردم ایران، به خصوص در مناطق مرکزی و جنوبی، علاقه زیادی به فرهنگ و زبان شیرین شمالیها دارند. این علاقه باعث میشود که «پایتخت» برای آنها جذابتر شود، چون این سریال فضایی از شمال ایران را به نمایش میگذارد که برای بسیاری از مردم، به عنوان یک مقصد گردشگری محبوب و آرامشبخش شناخته میشود.
آیا تنها عوامل خانوادگی و فرهنگی و نشان دادن شمال کشور باعث موفقیت این سریال شده ؟ چون ما آثاری داشتیم که در شمال کشور ساخته شده و چه بسا این فرهنگ را جالبتر هم نمایش داده اما به اندازه «پایتخت» مورد استقبال قرار نگرفته است.
«پایتخت» به نوعی یک تصویر از جامعه ایران در قالب طنز و دراماتیک است. این سریال میتواند موقعیتهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را در قالب داستانهایی ساده و قابل درک به نمایش بگذارد. در واقع این اثر به عنوان یک آینه اجتماعی عمل میکند. به همین دلیل است که مردم میتوانند خود را در شخصیتها و موقعیتهای آن ببینند و این باعث میشود که علاقهمندی به آن افزایش یابد. همچنین ترکیب طنز، فرهنگ، جغرافیا و روابط انسانی باعث شده تا «پایتخت» به یک پدیده فرهنگی تبدیل شود که همچنان محبوبیت خود را حفظ کرده است.
نکته دیگر اینکه سریال «پایتخت» به طور مداوم درباره مفهوم خانواده صحبت میکند. خانوادهای که اعضای آن پیوندهای عاطفی قوی با یکدیگر دارند و در کنار هم زندگی میکنند. در این سریال، خانواده در محیطی پر از ارتباطات و تعاملات با یکدیگر به تصویر کشیده شده است. «پایتخت» نشان میدهد که اگر خانوادهای به هم پیوسته باشد و همه اعضا با یکدیگر در ارتباط باشند، چه تاثیر مثبتی بر زندگی افراد میگذارد.

دکتر اعظم نژادی
در وضعیت کنونی خانواده ایرانی شکل سابق خود را دارد یا بخاطر فاصله گرفتن از آن فضا تلاش میکند بخش گمشده خود را در سریال پیدا کند؟
در جامعه ایرانی، خانواده به نوعی با بلاتکلیفی و گمگشتگی مواجه شده است. بسیاری از افراد احساس میکنند که خانوادههایشان از هم دور شدهاند و به نوعی حسرت میخورند که چرا اعضای خانواده بیشتر با یکدیگر در ارتباط نیستندو در دنیای امروز این پیوندها به شدت کمرنگ شده است. در چنین شرایطی «پایتخت» تصویری از خانواده را به نمایش میگذارد که در آن افراد به جای انزوا و دوری از یکدیگر، در کنار هم با مشکلات روبهرو میشوند و تلاش میکنند که روابطشان را حفظ کنند. این خانوادهها با هم صحبت میکنند، بحث میکنند و حتی گاهی دعوا هم میکنند، اما در نهایت هیچکس احساس تنهایی نمیکند.
آیا میتوان از رفتار شخصیتهای «پایتخت» به عنوان الگو استفاده کرد؟
درست است که شخصیتها در سریال «پایتخت» گاهی رفتارهایی دارند که به نوعی الگوی رفتاری محسوب میشوند، اما این الگوها به معنای توصیه به پیروی از آنها نیست. بلکه سریال تلاش میکند تا نشان دهد که در دنیای واقعی هم ممکن است افراد در موقعیتهای مشابه قرار بگیرند و از این منظر رفتار شخصیتها میتواند مورد بازبینی قرار گیرد. مثلاً شخصیتهایی مانند نقی یا ارسطو در مواجهه با مشکلات، رفتارهایی دارند که در نهایت به اشتباهات و سوءتفاهمات منجر میشود. این نوع رفتارها در سریال نشاندهنده آن است که در زندگی واقعی، افراد غالباً به دنبال منفعت شخصی خود هستند و کمتر توجه به منافع جمعی دارند.
در واقع ای رفتارها الگوی نکوهشی دارند؟
رفتارهایی که در سریال «پایتخت» به نمایش گذاشته میشود، در واقع الگوی نکوهشی دارند. یعنی وقتی بیننده این رفتارها را میبیند، ممکن است متوجه شود که این نوع رفتار اشتباه است و نباید آن را در زندگی واقعی خود تکرار کند. به عبارت دیگر، شخصیتها در «پایتخت» به شکلی رفتار میکنند که باعث میشود مخاطب از آنها به عنوان الگوی منفی پرهیز کند و سعی کند رفتارهای بهتری در زندگی واقعی خود از خود نشان دهد.
به طور کلی، خانوادههای ایرانی در اینگونه مسائل آنچنان با هم هماهنگ شدهاند که دیگر مشکلات و مسائل طبیعی به نظر میرسند. به عنوان مثال، وقتی مردم سریال «پایتخت» را میبینند، به جای بحث و گفتگو درباره پیامهای اجتماعی آن، بیشتر به جنبههای طنز و شوخی آن توجه میکنند.وقتی از افراد میپرسیم که نظرشان درباره این سریال چیست میگویند «خیلی خندیدیم»، «خیلی بامزه بود»؛ اما هیچکس نمیگوید که این رفتارها و مسائل ممکن است روی فرزندشان تأثیر بگذارد مثلا ماجرای میمون شدن ممکن است برای خیلی از کودکان بدآموزی داشته باشد، هدف سازندگان خنده بود اما کودک نمیتواند این موضوع را تشخیص دهد و ممکن است از این رفتارها تقلید کند. بنابراین، پیامهایی که در این سریالها منتقل میشود، به درستی در خانوادهها مورد توجه قرار نمیگیرد.
این رفتار در جامعه ایرانی چه تاثیری دارد؟
این نشان میدهد که جامعه ایرانی به نوعی اختلال دچار شده است. مشکلات و مسائل اجتماعی به شکل جدی در ذهن مردم جا نیفتاده و کمتر کسی به عواقب رفتارهای نادرست یا غیرمعمول فکر میکند. حتی در سریالی مانند «پایتخت»، زمانی که شخصیتها با یکدیگر بحث و اختلاف دارند، هیچکدام به طور قاطع نتیجه رفتارشان را نمیپذیرند. درواقع، در این سریال هیچگاه مشخص نمیشود که کدام شخصیت درست میگوید، بلکه این اختیار به مخاطب داده میشود که برداشت خودش را از رفتار شخصیتها داشته باشد.
در اصل رفتار تمام افراد خانواده ایراد دارد و الگوی اشتباهی به شمار میآید؟
خیر، یکی از افراد درخشان این سریال، شخصیت زن نقی بود. او الگویی از زن بودن و مادر بودن را به جامعه معرفی میکند. زن نقی در نقش مادر و همسر، شخصیتی را به نمایش میگذارد که در عین اینکه از نقی دفاع میکند، به عنوان مادر در پی خوشبختی فرزندانش است، با وجود تمام مشکلات و اشتباهات نقی، همیشه از او حمایت میکند و اجازه نمیدهد کسی علیه او صحبت کند. در عین حال، مادر بودن و مهر و محبت به فرزندانش را به خوبی نشان میدهد. این شخصیت، انعطافپذیری، سازگاری و مسئولیتپذیری را به عنوان یک مادر و همسر به تصویر میکشد.
این زن یک نمونه عالی از مادر بودن است. او در سریال نشان میدهد که به عنوان یک مادر باید مراقب فرزندان خود باشید و همیشه در پی ایجاد شرایطی برای خوشبختی آنها باشید. در شخصیت او هیچگونه حسادت، بغض، تنفر، خشونت یا عصبانیت دیده نمیشود. حتی در بدترین شرایط، مانند زمانی که بدترین مشکلات به سرش میآید، او هیچگاه خشم و ناراحتی را نشان نمیدهد. او بیشتر به دنبال یافتن راهحلها و سازگاری با مشکلات است. این ویژگیها، در جامعهای که درگیر مسائل فردی و دنبال منفعت شخصی است، نشاندهنده یک رفتار سالم و مثالی از مادر بودن است.
در سکانس دعوای بین نقی و بهتاش، واقعاً حق با کدام طرف بود؟ آیا این سکانس به نوعی نمادی است از عدم توانایی نسل جدید در برقراری ارتباط با نسل گذشته؟
این سکانس در واقع به نوعی نشاندهنده تفاوتها و مشکلات ارتباطی میان نسلهای مختلف است. از منظر جامعهشناختی و روانشناختی، باید گفت که در چنین شرایطی، حق و حقیقت بستگی به ساختار خانواده و تربیت افراد دارد. در این سریال، بیشتر از اینکه افراد به دنبال راستگویی و صمیمیت باشند، شاهد تقلب و جستوجو برای منفعت شخصی بودند. اگر بخواهیم حق را از دیدگاه ساختار سالم خانوادگی تعریف کنیم، باید گفت که در خانوادهای که تربیت صحیح و سلامت روابط میان اعضا وجود دارد، هر فرد به طور طبیعی به سمت انتخابهای درست هدایت میشود. اما در این سریال، به وضوح میبینیم که این اصول رعایت نمیشود و شخصیتها بیشتر درگیر مسائل سطحی و نادرست میشوند.

در این سریال، در بسیاری از مواقع، شخصیتها از رفتارهای نامناسب خود چشمپوشی میکنند. آیا این نشاندهنده تأثیرات منفی رفتارهای اشتباه اعضای خانواده در رشد فرزندان است؟
بله، دقیقاً. رفتارهایی که از پدر خانواده، به عنوان سرپرست و حامی خانواده، مشاهده میشود، میتواند تأثیرات منفی زیادی بر فرزندان بگذارد. اگر پدر خانواده به دنبال منافع شخصی باشد و از منابع خانوادگی و شغلی برای بهرهبرداری شخصی استفاده کند، این رفتارها به طور ناخودآگاه بر روی فرزندان تأثیر میگذارد. در این سریال، میبینیم که پدر خانواده (نقی) به دنبال رانت و منافع شخصی است، و این رفتارهای نادرست او میتواند پیامدهایی منفی برای رشد شخصیت فرزندانش به دنبال داشته باشد. البته خانم نقی همیشه از او حمایت میکند، اما این حمایتها نباید باعث نادیده گرفتن اشتباهات و پیامدهای منفی این رفتارها شود.
این سریال نشان میدهد که خانواده ایرانی به نوعی با مشکلات عمیقتری مواجه است. به ویژه در رفتارهای خانوادگی، ما شاهد هستیم که بسیاری از افراد خانواده نقابهایی به صورت خود میزنند و در حقیقت نمیتوانند خود واقعیشان را نشان دهند. این سریال از یک سو نمایانگر چالشهای روزمره و مشکلات فرهنگی در خانوادههای ایرانی است و از سوی دیگر، به ما یادآوری میکند که در یک خانواده سالم و پویا، روابط باید بر اساس صداقت، حمایت متقابل و توجه به نیازهای دیگران شکل بگیرد.