بزرگنمايي:
راه ترقی - خبرآنلاین / فرد شکایت کننده از ظریف به دیوان عدالت اداری میگوید که در پروندههای میثم لطیفی و علیرضا زاکانی هم شکایت به دیوان برده بوده اما بعدها هیات دولت «قانون را دور زد» تا زاکانی در شهرداری تهران بماند.
امروز در خبرها آمده بود «فردی در استان گیلان به دیوان عدالت اداری از بابت انتصاب محمدجواد ظریف به معاونت رئیس جمهوری شکایت برده است و خواستار ابطال حکم مسعود پزشکیان برای معاون راهبردی رئیس جمهوری شده است؛ اما مهمتر این بود که دیوان شکایت را وارد ندانسته و آن را رد کرده است.»
این فرد «سجاد کریمی پاشاکی» نام دارد و دانشجوی دکتری حقوق عمومی است و البته از اقوام دور علی کریمی ستاره سابق فوتبال کشور؛ او کارمند استانداری گیلان است و گویا در ادارهاش منتظر عزل و نصب در دولتهاست تا برود و شکایت کند.
به گفته خودش او در موارد مشابهی، به تنهایی حدود 300 پرونده در دیوان عدالت اداری دارد. پشتکار زیادی در زمینه شکایت کردن دارد و در پاسخ به انگیزه شکایت درباره حکم ظریف، به مورد مشابهاش در ماجرای میثم لطیفی معاون ابراهیم رئیسی و رئیس سازمان امور استخدامی ارجاع میدهد؛ از این بابت که «نگویند علیه لطیفی رفتهاید و شکایت کردهاید و انگیزهای به سمت آقای پزشکیان داشتهاید و اینجا را سکوت میکنید»؛ خودش البته میگوید برای استیفای حقوق ملت در اجرای قانون شکایت میکند و سیاسیکاری ندارد.
در ادامه مشروح گفتوگوی خبرآنلاین با «سجاد کریمی پاشاکی» را میخوانید:
******
*امروز خبری مبنی بر این که شما از انتصاب آقای ظریف به معاونت ریاست جمهوری شکایت کردهاید و شکایت رد شده است. استدلالتان چیست؟
رعایت قانون مشاغل حساس!
*استعلامها قاعدتا مثبت بودهاند که منصوب شده است.
انتصاب بر استعلام تقدم دارد.
*اما وزیر اطلاعات در کمیسیون امنیت ملی توضیحاتی داده که نماینده ها هم ظاهرا توضیحات ایشان را پذیرفتند.
مگر فقط آقای خطیب است؟ سه مرجع وجود دارد. سازمان اطلاعات سپاه، قوه قضاییه و وزارت اطلاعات است. مگر می شود قبل از استعلام کسی منصوب شود؟ حکم ایشان دقیقا بعد شروع به کار رسمی آقای پزشکیان صادر شده است.
*مگر شما از تاریخ استعلام اطلاع دارید؟
مگر این که قبل از این که رئیس جمهور شوند استعلام کرده باشند. یا اقای مخبر استعلام گرفته باشند.
*حکم آقای ظریف بلافاصله بعد از تنفیذ ریاست جمهوری نخورده است.
دقیقا 15 مرداد بوده است. یعنی بعد از تحلیف. حتی رئیس دفتر را مدتی بعدش اعلام کردند. [خبرآنلاین: ترتیب تاریخ تنفیذ و صدور احکام از سوی پزشکیان؛ تنفیذ، 7 مرداد- محسن حاجی میرزایی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهوری، 7 مرداد- محمدرضا عارف به عنوان معاون اول رئیس جمهوری، 7 مرداد- محمدجواد ظریف به عنوان معاون راهبردی ریاست جمهوری 11 مرداد]
*یعنی همزمان بودند؟
فکر میکنم همزمان بودند.
*برای ظریف نمی شود استعلام کرد اما برای حاجی میرزایی میشود؟
برای رئیس دفتر استعلام لازم نیست.
*معاون اول چطور؟
معاون اول لازم دارد.
*به نظر شما معاون اول استعلام شده ولی ظریف استعلام نشده است.
بله؛ خانم بهروز آذر هم علاوه بر استعلام دلیل دیگری هم داشت و آن هم شکایت شد و به دلیل عدم ذینفع بودن، رد شد. پرونده ماهیتی رسیدگی نشد. مسئله را اشتباه گرفتهاید. به خاطر این که آقای ظریف را شعبه رسیدگی کرده است و آقای لطیفی را هیئت عمومی. هر سه هم معاون رئیس جمهور هستند. مگر می شود امر واحدی را یکی هیئت عمومی رسیدگی کند و یکی را شعبه؟
*یعنی به نظر شما در صلاحیت شعبه نبوده است؟
رویه دیوان در مورد آقای لطیفی نشان داد که در هیئت عمومی رسیدگی شود. در خصوص آقای ظریف و خانم آذر بهروز گفتند باید در شعبه رسیدگی شود. یعنی شعبه صلاحیت خود را پذیرفت و بعد به دلیل عدم ذینفعی، قرار رد شکایت صادر کرد. یعنی به ماهیت موضوع ورود نکرد. ولی در خصوص آقای لطیفی که ایشان هم معاون رئیس جمهور بودند، اصلا شعبه نرفت و یک راست به هیئت عمومی رفت و رای صادر شد و حتی اعمال ماده 92 که بازنگری اعتراض به رایهای هیئت عمومی انجام شد آن هم رد شد.
*برای آقای لطیفی هم شکایت کردهاید. به سرانجام نرسید؟
همین که به سرانجام نرسید هم شکایت کردم.
*نتیجه دادگاه چه شد؟
آقای لطیفی حکمی در برج 4 برایش آمد. بعد از آن آقای رئیس جمهور وقت در ذیل مکاتبهای ایشان را تنفیذ کرد و گفت به کار خود ادامه دهید. شماره آن مکاتبه را پیدا کردیم و تقاضای ابطال آن را کردیم. دقیقا مردادماه 1402 بود. از آن زمان تا الان پرونده رسیدگی نشده است. احتمالا الان میخواهند رای دهند که باتوجه به این که باتوجه به این که موضوع از حیز انتفاع ساقط شده موجبات برای رسیدگی وجود ندارد. در حالی که رسیدگی به پرونده اولی آقای لطیفی را به سرعت انجام دادند.
*انگیزه شما بابت این شکایت چه بود؟
استیفای حقوق عمومی و نظارت مردمی بر مصوبات و اعمال دولت. من اصلا با آن قانون انتصاب مشاغل مسئله دارم. مسئلهام را به آقایان در مجلس هم دادهام. این که فرزند یا همسر کسی اگر تابعیت مضاعف دارد، ربطی به خود شخص ندارد و نباید محروم شود. ولی تا زمانی که این قانون، قانون است، به سبب این که نگویند علیه لطیفی رفتهاید و شکایت کردهاید و انگیزهای به سمت آقای پزشکیان داشتهاید و اینجا را سکوت میکنید، عدالت تبعیضی نشود، این کار انجام شد. مثلا شما خبرنگار هستید و نسبت به موضوعات باید بیطرفانه نگاه کنید. نمی گویید که آقای ایکس رفیق من است یا منتقد من بوده است پس حالش را بگیرم و در همان موضوع واحد، جور دیگری برخورد کرد. به دلیل این که رعایت شکلی موضوع شود، این اعتراض را در دیوان تحت عنوان شکایت مطرح کردم.
*ادامهاش میدهید؟
دیگر کاری نمیتوانم بکنم. در مسیر این قضایا و کل بحث شکایات و استیفای حقوق عمومی نزدیک به 300 پرونده در دیوان و هیئت عمومی داریم. ولی این موضوعی که الان رخ داده است بیش از این که موردش قابل بحث باشد، باید از دیوان عدالت اداری مطالبه شود که چطور شما در موضوعی واحد، دارای دوگانگی هستید. یعنی یک معاون رئیس جمهور را میگویید در هیئت عمومی رسیدگی شود و همان قاضی که اول صلاحیت در شعبه پذیرفت و بعد قرار عدم ذینفعی صادر کرد، در همان هیئت عمومی به احتمال زیاد صلاحیت هیئت عمومی را به محکومیت و رای به ابطال صادر کرد.
*فکر میکنید اگر به هیئت عمومی میرفت حکم انفصال ظریف میخورد؟
انفصال نمیخورد. مساله در این جا ابطال حکم بود. انفصال یک بحث کیفری است. ربطی به سیستم دیوان عدالت اداری ندارد. قانون انتصاب مشاغل حساس، قانونی است که دارای بعد کیفری است. اما از لحاظ حقوقی هم قابلیت رسیدگی دارد. یعنی به لحاظ حقوقی هم می توانید ابطال حکم بخواهید. بدون این که جوانب کیفری مترتب شود. از طرف دیگر مراجع قضایی مانند دادسرا و سازمان بازرسی کل کشور و دادستان و دیوان محاسبات می توانند به مراجع کیفری هم این را گزارش کنند و آنجا هم رسیدگی شود.
*شنیدههایی هم هست گفته شده فعلا ایشان سر کار باشند تا قانون اصلاح شود.
طبق قانون جدید دیوان، قانون اصلاحی که برای قانون دیوان آمد، یک سری از مراجع به صورت ذینفع در شکایات اینچنینی شناخته شدهاند. از جمله خود رئیس دیوان، سازمان بازرسی کل کشور و دادستانی کل کشور و دیوان محاسبات کل کشور و سمنهایی که در این حوزه ها در همین خصوص فعال هستند. اینها میتوانند شکایت کنند و ذینفعی آنها هم منعی ندارد. الان به این کیفیت اگر چنانچه این عدم انطباق و مغایرت قانونی وجود داشته باشد این بخشها مکلف هستند که این کار را انجام دهند. نمیتوانند خود را به تجاهل بزنند که خبر نداشتهایم و اطلاع نداشتهایم. در بحث دوم که مطرح شده است و میگویند آقایان از بالا هماهنگ کردهاند، وقتی امری به مسئله قضایی میرسد باید رسیدگی قضایی دنبال شود. در رسیدگی قضایی مگر شما از سمت رهبری استجازه داشته باشید.
*موارد مشابهی بوده است. مثلا انتصاب آقای زاکانی در شهرداری تهران. آن را هم شکایت کردهاید؟
خود انتصابش نبود بلکه مبنای انتصابش بود و آن آییننامهای که بود، ابطال شد. ولی عمدتا تا موقعی که حکم باطل نشود کسی به سراغ مبانی استدلالی انتصاب نمیرود، و بر همین اساس حضور ایشان استمرار پیدا کرد.
*مشخصا درمورد زاکانی هم اقدام کردید؟
در مورد مصوبه شورا یا حکم وزیر کشور شکایتی نداشتم. دوستان ما شکایت داشتند. ولی من در مورد مبانی انتصابش شکایت داشتم. در آن جا گفته بودند یک سری مشخصات در مورد مدرک تحصیلی میخواستند را ابطال کرده بودیم. یا این که گفته بودند شهردار تهران مستثنی از شرایط احراز است، ابطال شد. ولی بعدا به انحای مختلف در هیئت وزیران مصوباتی گذراندند که در این مصوبات عملا همه را در بر میگرفت. بدین صورت فرد تازه کار با مدرک ارتوپدی هم اگر شهردار تهران بگذارند، مشکلی ایجاد نمیشود! به عبارتی قانون را دور زدند و بر اساس مقرره، قلسفه قانون را زیر سوال بردند. انقدر آن مقرره را وسیع کردند که قانون از حیز انتفاع ساقط شد.
*معتقدید شکایات شما فارغ از خط و ربط سیاسی است؟
بله؛ من کاری ندارم. همانطور که در آن دولت کار کردیم در دولت آقای روحانی هم همین موارد بود. درمورد سایر دولت ها هم همینطور بود.
*شغل شما چیست؟
کارمند استانداری گیلان هستم
*با این شکایتها مشکلی برایتان پیش نیامده است؟
خیر؛ از کارمندی پایین تر که کاری نداریم.
*مثلا شما را بخواهند یا تذکری بدهند.
ابدا. تا الان یک سری حواشی بوده ولی آن هم روی اصل موضوع تاثیرگذار نبوده است. ولی بالاخره یک سری فرصتها را از دست می دهیم؛ فقط همین.
*یعنی جلوی ارتقای اداری شما گرفته شده؟
یک سری فرصتها را از دست میدهیم. نمیتوان پیشبینی کرد و کسی نمیگوید میخواهم این فرصتها را در اختیار شما بگذارم. در این صورت ترجیح میدهند به سمت من نیایند.
*با توجه به پسوند فامیلیتان، با علی کریمی نسبتی دارید؟
پسرِ پسرعموی پدربزرگ من میشود. البته او با ما نسبت فامیلی دارد. ما بزرگ تر هستیم. پدر من بزرگتر از پدر او است.