راه ترقی - فرهیختگان /متن پیش رو در فرهیختگان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
حانیه قاسمیان| اگر تصاویر و ویدئوهای محمد جولانی، فرمانده تحریرالشام در کاخ ریاستجمهوری دمشق را نشان کسی بدهید که اخبار سقوط دمشق و پیشتر از آن، اخبار تروریسم در این منطقه را دنبال نکرده، احتمالاً باور نکند این مرد خوشلباس، با کراوات و موهای آراسته و کت و شلوار اتوکشیده، همان تروریست القاعده است که روزی با عبا و دستار جلوی دوربین ظاهر میشد. یا حتی قبلتر از آن، این همان تروریستی است که تصویرش با سبیلهای بسیار کوتاه و ریش بلند و در شمایل استاندارد یک نیروی سلفی تکفیری در عراق و شرق سوریه زیر پرچم داعش منتشر شد.
تصویری که از محمد جولانی در اذهان بود، از 28 نوامبر 2024 (9 آذر 1403) که هیئت تحریرالشام و متحدانش عملیات موسوم به «اتحاد فتحالمبین» را آغاز کردند، تغییر کرد. همزمان با عملیات، انبوهی از تصاویر از سوی رسانههای وابسته به تحریرالشام و حتی رسانههای غربی و عربی تولید شد؛ تصاویری که در قاببندی و زاویه دوربین او را در شمایل یک قهرمان و یک چریک انقلابی نشان میداد. قابهایی که مخاطب جهانی را به یاد نمادهای استعمارستیزی همچون فیدل کاسترو و ارنستو چگوارا میانداخت. از آن روز به بعد، جولانی دیگر آن تروریست ترسناک که آمریکا باید برای محو کردنش به خاورمیانه لشکرکشی کند، نبود. او در رسانه تبدیل به یک چریک خسته با گرایشهای مذهبی و دینی بود که این بار نه «پشت به دوربین» بلکه «روبهروی دوربین» سیانان مینشست و از حقوق اقلیتهای سوری دفاع میکرد. در آن لحظات مهم نبود که آمریکا یعنی کشور رسانه سیانان، برای سر او 10 میلیون دلار جایزه تعیین کرده است. جولانی برای همهچیز عجله داشت. زمان زیادی نگذشت که او لباسهای سابق را با کت و شلوار تعویض کرد و متفاوتتر در برابر دوربین رسانهها ظاهر شد.
22 دسامبر (دوم دی) جولانی یک مرحله جلوتر رفت. او در دیدار با ️ ولید جنبلاط، رهبر دروزیهای لبنان با کراوات ظاهر شد. حالا اما با کراواتی شدن جولانی دیگر میتوان مطمئن بود که کاراکتر جولانی در همان استودیویی طراحی شده که پیشتر کاراکتر زلنسکی را پردازش کرده است. یک نمایش هالیوودی ترسناک که قرار است نقش اول این فصل سوریه را به جولانی بدهند.
چرا ریبرندش کردند؟
همهچیز طراحی شده؛ به همه جزئیات فکر شده؛ به نحوه نشستن، شیوه راه رفتن، زبان بدن، لباس و آرایش موها، مطالبی که در تشریفات وزارتخارجه سالها طول میکشد دانشجویان دیپلماسی بیاموزند، جولانی در چند هفته فراگرفته است! زبان او پس از گرفتن قدرت مانند لباس پوشیدنش آراسته و دیپلماتیک شده است. به عربی فصیح حرف میزند و کلمات تخصصی را به نحوی کنار هم مینشاند که انگار سالها درس روابط بینالملل خوانده است. جولانی میگوید عوض شده، راست هم میگوید، شخصیت او در کارخانه طراحی شخصیت پنتاگون زیر و رو شده تا برای عملیات سقوط سوریه آماده باشد. اما چرا ریبرند؟ چرا همان شمایل تروریستی جولانی برای امروز سوریه مناسب نبود؟
1. جامعه متکثر سوریه
سوریه با نقشه استعماریاش که حاصل پیمانی میان استعمارگران انگلیس و فرانسه است، یکی از متکثرترین و متنوعترین جوامع عربی است. با بیش از 9 طایفه و مذهب از مسلمان سنی و علوی و اقلیتی شیعه گرفته تا ترکمان و کرد و دروزی و مسیحی و ایزدی. طوایف و مذاهبی که سالیان و قرنها در کنار یکدیگر زیستهاند و در فرایند نوسازی در این کشور تا حدی مدرن شدهاند. این کشور برای دههها رتبه خوبی در میان کشورهای عربی و غرب آسیا در شاخصهای توسعه انسانی و ازجمله دسترسی زنان به تحصیلات و امکان اشتغال آنها داشت. شاخصها و حقوقی که برای بسیاری از زنان جهان عرب تا چند سال پیش آرزو بود. آموزش عمومی و به خصوص آموزش عالی در این کشور برای عموم سوریها رایگان و قابل دسترس بود و تا پیش از شروع جنگ داخلی رتبه خوبی میان کشورهای عربی داشت. پرواضح است که در این مرحله از نقشه امپریالیسم برای سوریه شمایل یک تروریست سلفی که قرار است اقلیتها را قلعوقمع کند، به کار نمیآید. در چنین جامعه متکثری از نظر طایفهای و دینی که دورهای درخشان از نظر توسعه انسانی را تجربه کرده است، دیگر نمیشود با سلفیگری و تروریسم از گروههای مختلف سوریه یارگیری کرد.
2. وجهۀ جهانی
ریبرند و تغییر شمایل جولانی از گروهی ذیل القاعده به یک رهبر «میانهرو» مورد تأیید غرب، نمونهای از این است که چگونه ژئوپلیتیک بر ایدئولوژی غلبه میکند. سالهاست که غرب تظاهر به مبارزه با تروریسم کرده، درحالیکه از شبکه وسیع تروریستی الجولانی و ارتباطاتش با القاعده و داعش برای بیثباتسازی سوریه بهره برده است. درست پیش از تسلط سریع هیئت تحریرالشام به عنوان گروه فرعی القاعده بر سوریه، یک کمپین روابط عمومی غربی برای تغییر چهره رهبر این گروه، ابو محمد الجولانی، راهاندازی شد. در این کمپین باید به مخاطب جهانی فهمانده میشد جولانی دیگر آن تروریستی که برای سرش جایزه تعیین شده بود، نیست و در حلقههای مطالعاتی! در عقاید خود تجدید نظر کرده و حالا آماده همکاری با غرب است. کمپین روابط عمومی رسانههای غرب برای جولانی باید میزانسنها را طوری میچیدند و تصاویر را به نحوی روتوش میکردند که دمشق در تسلط تحریرالشام آماده استقبال از آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و فرستاده ویژه اتحادیه اروپا باشد تا بعدها جولانی بتواند با وزیر امور خارجه آلمان (خانم آنالنا بربوک) و دیگر سیاستمداران غربی در یک قاب جا بشود. این کمپین فشرده روابط عمومی اما ابعاد مختلفی داشت.
سیانان در نقش روابط عمومی تحریرالشام
با نگاه و ارزیابی رسانههای غربی میتوان دریافت گرچه کمپین ریبرندینگ جولانی در هفتههای اخیر پرکارترین روزهای خود را گذرانده است و رسانههای جریان اصلی همگی به خط شدهاند تا با جولانی مصاحبه بگیرند اما درواقع این کمپین از 3 سال پیش شروع به کار کرده است. جولانی سال 2021 در مصاحبهای با برنامه «فرانتلاین» شبکه «پیبیاس» آمریکا با پیراهنی سنتی به سبک غربی ظاهر شد و طبقهبندی خود بهعنوان «تروریست» را ناعادلانه خواند. او توضیح داد که چگونه گروهش از شش نفری که از عراق همراه او بودند در عرض یک سال به 5 هزار نفر گسترش یافت! اما مدعی شد گروه او هرگز «تهدیدی برای غرب» نبوده است. بسیاری از کارشناسان معتقدند، این مصاحبه شبکه پیبیاس با جولانی شروع سرمایهگذاری پنتاگون روی این چهره و آغاز طرح ریبرندینگ او بوده است.
1. یک کمپین برندینگ عالی غربی!
بسیج تمام رسانههای غربی برای روتوش چهره جولانی در هفتههای اخیر به اوج خود رسید. علاوه بر انبوه گزارشها و یادداشتها درباره جولانی در این رسانهها، رسانههای جریان اصلی غربی از جولانی دهها مصاحبه تصویری و مکتوب ثبت کردند. بیبیسی به خوانندگان خود اطمینان داد الجولانی که اکنون با نام واقعیاش بهطور عمومی احمد الشرع نامیده میشود – که نام واقعیاش است – «خود را بازسازی کرده است»، درحالیکه تلگراف اذعان کرد معاون سابق ابوبکر بغدادی، رهبر داعش، اکنون «دوستدار تنوع» است.
6 دسامبر(16آذر) وقتی تحریرالشام «حماه» را تسخیر کرد و در راه حمص بود، جولانی روبهروی جمانه کردشه، خبرنگار CNN، برای یک مصاحبه اختصاصی نشست تا از گذشتهاش بگوید. در آن روزها، هنوز دمشق تسخیر نشده بود و مردم نگران از تکفیری-سلفیها بودند. سیانان دقیقاً در این لحظه به میدان آمد تا برای کمک به گروههای مسلح، به مخاطبانش بگوید «جولانی میگوید در طول سالها دورههایی از تحول را پشت سر گذاشته است.» او به کردشه اطمینان داد «هیچکس حق ندارد علویها، مسیحیان و دروزیها را در سوریه نابود کند.» اما چرا جولانی اینقدر مشتاق بود که به مردم آمریکا بگوید قصدی برای انهدام اقلیتهای مذهبی سوریه ندارد؟ این سؤال زمانی برجستهتر میشود که کشتار 190 علوی در لاذقیه در 4 اوت 2013 و اسیر شدن صدها نفر دیگر توسط او به یاد آورده شود. در آن زمان، شبهنظامیان تحریرالشام (که آن زمان جبهه النصره نامیده میشد)، داعش و ارتش آزاد سوریه (FSA) به 10 روستا حمله کرده و غیرنظامیان را به شیوههایی که توسط سازمان دیدهبان حقوق بشر مستند شده بود، قتلعام کردند؛ «شلیک گلوله، ضربوشتم، بریدن سر و اجساد سوخته.» براساس گزارش، برخی از جسدها در وضعیتی پیدا شدند که «کاملاً سوخته» بودند و برخی دیگر «پاهایشان بسته بود.»
2. سیل محتوای عربی در رثای یک ناقهرمان
در میان رسانهها، شبکه الجزیره بالاترین نقش در معرفی جولانی را بر عهده گرفت. جولانی اولین مصاحبه رسانهای خود را در سال 2013 با شبکه الجزیره انجام داد. در آن گفتوگو، جولانی صورتش را با شال پوشانده و پشت به دوربین سخن گفت. او در گفتوگو با الجزیره، خواستار «اداره سوریه بر اساس شریعت اسلامی» شد. 3 سال بعد، در سال 2016، او با عبای سنتی در مکانی نامعلوم ظاهر شد و اعلام کرد ارتباط خود را با القاعده قطع کرده است. ویدئوی این خبر، در بسیاری از شبکههای عربی ازجمله الجزیره پخش شد.
رسانههای عربی از جمله شبکه تیآرتی عربی و الجزیره از ابتدای حمله هیئت تحریر الشام به حلب، تمرکز اصلی اتاق خبر خود را روی پوشش ماوقع در سوریه گذاشتند؛ تمرکزی که بر پوشش 24 ساعته اخبار سوریه محدود نمیشد. در کنار پوشش 24 ساعته اخبار، دهها یادداشت و مقاله درباره هیئت تحریرالشام و شخصیت جولانی توسط تحلیلگران و استادان دانشگاه نگاشته شد. از مهمترین این یادداشتها مقالهای بلند به نام «سفری در منطق جولانی- آیا او به یک دولتمرد تبدیل شده؟» بود که به قلم احمد مولانا و عبدالوهاب المرسی، تحلیلگرانی با گرایش سلفی، نگاشته شد. مقالهای که به سرعت در جهان عرب منتشر شد و ادعا میکرد روی آن تروریست سابق که با چهره پوشیده با این شبکه مصاحبه کرده است، میتوان به عنوان یک دولتمرد حساب کرد. با سقوط دمشق تلویزیون العربی (متعلق به دولت قطر) و الجزیره از اولین رسانههایی بودند که خبرنگارانشان را پس از 13 سال به سوریه اعزام کردند؛ اعزامی که با دیدار خبرنگاران این شبکهها با الجولانی و تولید تعدادی پرتره و سلفی و عکس رسمی همراه بود.
از دیگر نمونههای تلاش برای ریبرند جولانی را میتوان در تلاشهای آکادمیک از جمله حضور آکادمیسینهای معروف جهان عرب در برنامههای میزگرد تلویزیونی مشاهده کرد. میزگردها و گفتوگوهای اختصاصی درباره تغییر ماهیت هیئت تحریرالشام و پررنگ کردن براندازی اسد به جای پاسخ به سؤالات موجود درباره آینده مبهم سوریه. این میزگردهای تخصصی تلویزیونی در کنار دهها جزوه و یادداشت و سمینار دانشگاهی در هفتههای اخیر، سیلی از محتوا در سفیدشویی جولانی تولید کرده است. این محتواها قرار است به مخاطب عرب ثابت کند که جولانی دیگر آن تروریست خطرناک برای منطقه نیست و حالا شما با یک شخصیت دیپلماتیک و سیاسی مواجهید.
سنگتمام آمریکا
برای اطمینان از اینکه جولانی بخشی از طراحی پنتاگون برای این منطقه است، باید به تاریخ رشد تروریسم پس از اشغال آمریکا در عراق توجه کرد. ظهور جولانی سالها پیش و در آنچه به «آزادی بزرگ زندانیان 2009» معروف است، تضمین شده بود. در آن سال، ارتش ایالات متحده 5700 زندانی امنیتی را از زندان بوکا در عراق آزاد کرد. در میان آن زندانیها، دو نفر بیش از بقیه مشهور شدند: «ابوبکر البغدادی و محمد جولانی» یکی رهبر داعش شد و دیگری رهبر تحریرالشام. «کریگ وایتساید» از کالج نیروی دریایی ایالات متحده، زندان بوکا را «دانشگاه جهادی آمریکا» توصیف کرده و بر نقش این آزادیها در احیای دولت اسلامی عراق تأکید کرده است. وایتساید نوشت: «ایالات متحده اغلب بهناحق بهخاطر بسیاری از چیزهای نادرست در این دنیا مقصر شناخته میشود، اما احیای داعش و پرورش آن در زندان بوکا چیزی است که آمریکاییها واقعاً مالک آن هستند.... دولت عراق دشمنان زیادی دارد، و ایالات متحده بسیاری از آنها را در سال 2009 به خیابانها فرستاد. چرا؟» به این دلیل ساده که این افراد به سوریه فرستاده شوند تا بخشی از جنگ مخفی ایالات متحده برای سرنگونی بشار اسد شوند.
اگر به سالهای اخیر نگاه کنیم، «تحول» جولانی بیشتر به مزیت او برای غرب مربوط میشود تا توبه کردن و تجدیدنظر در عقاید. با اینکه تا همین چند روز پیش جایزه 10 میلیون دلاری آمریکا برای سر جولانی پا برجا بود، «جیمز جفری»، فرستاده ویژه پیشین آمریکا در سوریه، این گروه را بهعنوان یک «دارایی استراتژیک» برای عملیاتهای ایالات متحده در سوریه توصیف کرد. جفری در مارس 2021 در مصاحبهای با PBS اذعان کرد که هیئت تحریرالشام جولانی «کمترین گزینه بد» از میان گزینههای مختلف در ادلب است و ادلب یکی از مهمترین مناطق سوریه است که خود سوریه یکی از مهمترین مناطق در حال حاضر در خاورمیانه است.
چگونه جولانی به قدرت رسید؟
در سال 2015، جبهه النصره به رهبری جولانی با پرچم «جیشالفتح» (ارتش فتح)، ائتلافی که شامل بمبگذاران انتحاری النصره و مبارزان ارتش آزاد سوریه (FSA) بود، مبارزه مسلحانه را آغاز کرد. عملیات این گروه که با موشکهای تاو توسط CIA مجهز شده بود، توسط فارن پالیسی ستوده شد. فارن پالیسی همافزایی جهادیها و سلاحهای غربی را عامل پیشرویهای جبههالنصره دانست. اما این کمکها تنها محدود به سلاحها نبود؛ روزنامه فایننشال تایمز گزارش داد که در واکنش، وزرای امور خارجه اتحادیه اروپا «تحریم نفتی علیه سوریه را لغو کردند تا به شورشیان اجازه دهند نفتخام را برای تأمین مالی عملیاتهایشان به فروش برسانند.»
در حالی که ارتش آزاد سوریه ادعا میکرد کنترل میادین نفتی را در دست دارد، فعالان به صراحت اذعان میکردند که جبهه النصره بهرهبردار واقعی بود و بشکهها را به ترکیه برای تصفیه یا صادرات به اروپا حمل میکرد. این توافق میلیونها دلار نصیب النصره کرد تا اینکه داعش یک سال بعد میادین را تصرف کرد.
«جاشوا لندی»، کارشناس سوریه، اهمیت کنترل میادین نفتی را اینگونه توضیح داد: «کسی که بر نفت، آب و کشاورزی تسلط پیدا کند، میتواند سوریه سنی را در دست خود بگیرد» و نتیجه منطقی از این وضعیت این است که «اروپا در حال تأمین مالی القاعده است.» پشتپرده، قدرتهای غربی و منطقهای به صعود و رشد جولانی کمک کردند. حملات هوایی اسرائیل از جبهه النصره در هنگام درگیری با نیروهای سوریه حمایت کرد، در حالی که «گادی آیزنکوت»، رئیس ستاد ارتش اسرائیل، به تأمین «سلاحهای سبک» برای گروههای شورشی اعتراف کرد. این عملاً همان چیزی بود که ارتش سوریه (SAA) سالها به آن اشاره میکرد.
گزارشهای آرشیوی در وال استریت ژورنال نشان داد که اسرائیل برای سالها به «تروریستها» در جنوب سوریه کمکهای بشردوستانه و پزشکی میفرستاد و حتی جنگجویان النصره را به اسرائیل برای درمان منتقل میکرد. در مصاحبهای با The American Conservative در روستای مرزی بیت جن، گروههای مسلح فاش کردند که اسرائیل برای مدت یک سال قبل از اخراج نیروهای تحریرالشام از این منطقه و فرار آنها به ادلب، به آنها ماهیانه 200 هزار دلار در ماه حقوق پرداخت کرده است.
در همین حال، ایالات متحده مشغول نظارت بر یک «سیلاب سلاح» برای گروههای تکفیری- سلفی در سوریه بود، همانطور که نیویورک تایمز توصیف کرده بود. اگرچه این سلاحها بهطور عمومی برای ارتش آزاد سوریه اختصاص داده شده بود، اما این سلاحها اغلب به دست النصره میافتاد.
سالها بعد، «برت مکگورک» از مقامات ارشد امنیت ملی آمریکا، ادلب را «بزرگترین پناهگاه امن القاعده از زمان 11 سپتامبر» توصیف کرد. اما نقش حیاتی سلاحها و کمکهای استراتژیک ایالات متحده در این نتیجه، بهطور عجیبی ذکر نشد. از آزادی فلهای از زندان بوکا در عراق تا تجهیز و حمایت آمریکا از قدرت گرفتن هیئت تحریرالشام در ادلب تا تسخیر دمشق، ایالات متحده، جولانی را سکانس به سکانس جلو برده است؛ روزی در هیبت یک سلفیست کمخطر و قابل مهار، روزی در شمایل چریک آزادیخواه و حالا در شمایل یک دولتمرد.
نقد کردن چک آزادی
سؤالی که در مورد ابومحمد الجولانی مطرح است – انگیزهها، ایدئولوژیها و تحولات او – در نهایت از اهمیت کمتری برخوردار است نسبت به آنچه که او نمایندگی میکند. در طول دو دهه گذشته، یک حقیقت ثابت باقیمانده است؛ جولانی ابزاری در استراتژی ایالات متحده و اسرائیل است. از روزهای اولیهاش در عراق تا ظهور او بهعنوان رهبر جبهه النصره و بعدها هیئت تحریرالشام، جولانی نقش محوری در پیشبرد منافع ژئوپلیتیکی حامیانش ایفا کرده است. چه او بهعنوان تروریست شناخته شود و چه بهعنوان «میانهرویی با کت و شلوار که آب توبه ناتو را روی سرش ریختهاند»، اقداماتش همواره بهعنوان ابزاری برای بیثبات کردن سوریه و منطقه وسیعتر غرب آسیا عمل کرده است. «بازسازی» جولانی چیزی جز یک لایه ظاهری نیست که واقعیت باقیمانده از نقش او را مخفی کند: «یک دارایی استراتژیک در بازیای که در آن ایدئولوژی کمترین اهمیت را دارد و قدرت حرف اول را میزند.»
جولانی همچنان به مصاحبههایش ادامه میدهد. پشت تریبون در کنار وزرای خارجه ترکیه و اردن در یک قاب ظاهر میشود؛ از هیئت قطری و اروپایی استقبال میکند و در تمام دیدارها و مصاحبههایش پیش و پس از گرفتن قدرت در دمشق با غرب و منافعش بیعت میکند. او در مصاحبههایش اعلام میکند که نمیخواهد «جزئی از محور مقاومت علیه اسرائیل» باشد و قرار نیست «منافع رژیم تلآویو» از سوی حکومت جولانی و تحریرالشام «مورد تهدید» قرار بگیرد. این مواضع در حالی اتخاذ شده که رژیمصهیونیستی در هفته اول پس از سقوط دمشق تمام زیرساختهای دفاعی این کشور را نابود کرده است و با تثبیت اشغالگریاش در بلندیهای جولان به سمت قنیطره و درعا پیشروی کرده است.
با این حال جولانی که حالا با نام حقیقیاش -احمد الشرع- معرفی میشود؛ خواستار برداشتن تحریمهای آمریکا در ازای مصالحه با «جهان» و روابط خوب و دوستانه با کشورهای غربی است.
به نظر میرسد در این مرحله ایالات متحده توانسته است یک زلنسکی جدید را با همکاری ترکیه در سوریه تثبیت کند. معلوم نیست فصل نمایش «جولانی در دمشق» تا کجا طول بکشد و جولانی در آینده قرار است با چه هیبت و شمایلی ظاهر شود.