راه ترقی - صبح نو /متن پیش رو در صبح نو منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
محمد خواجویی، کارشناس مسائل لبنان در گفتوگو با «صبح نو» در خصوص نتیجه انتخابات ریاستجمهوری لبنان اظهارکرد: «اولا باید توجه داشته باشیم که «عون» در مدت تقریبا دو یا سه هفته اخیر، بهطور قابلتوجهی از سوی ایالات متحده، فرانسه و همچنین عربستان سعودی تحت حمایت قرار گرفت. او بهعنوان گزینهای مهم برای انتخاب رئیسجمهوری در لبنان مطرح شد.» وی افزود: «واقعیت این است که «عون» انتخاب نخست هیچیک از جریانهای سیاسی لبنان نبود و هر یک از این جریانها گزینههای دیگری مدنظر داشتند؛ اما فشاری که از سمت آمریکاییها وارد شد، همراه با دیدارهایی که از سوی ایالات متحده، فرانسه و عربستان انجام گرفت، به جریانهای سیاسی لبنان عملا فضایی را تحمیل کرد که به سمت حمایت از «عون» سوق پیدا کنند.»
«عون»؛ گزینه تحمیلی به جریانهای سیاسی لبنان
کارشناس مسائل لبنان تصریح کرد: «بااینحال، اتفاقی که در روز رأیگیری رخ داد، در نوع خود بسیار حائز اهمیت بود. رایزنیها به گونهای پیش رفته بود که «عون» پیش از برگزاری جلسه پارلمان، عملا آرای لازم برای رسیدن به جایگاه ریاستجمهوری را به دست آورده بود. یعنی جریانهای مختلف از ایشان حمایت کرده بودند.» خواجویی خاطرنشان کرد: «اما نوع کسب آرا در جلسه پارلمان نیز قابلتوجه و تحلیل است. طبق قانون اساسی لبنان، فرد مورد نظر برای ریاستجمهوری باید در جلسه پارلمان اکثریت نسبی آرا را کسب کند. این اکثریت نسبی به معنای کسب 86 رأی از مجموع 120 رأی نمایندگان است. در صورتی که فرد مورد نظر نتواند به این آرا دست پیدا کند، شور دوم رأیگیری با فاصله چند ساعتی در همان روز برگزار میشود. در این مرحله، فرد مورد نظر باید حداقل اکثریت مطلق را کسب کند، یعنی 65 رأی از کل آرا.»
وی اضافه کرد: «در جلسه اول، «عون» موفق به کسب 71 رأی شد که طبیعتا برای انتخاب بهعنوان رئیسجمهور کافی نبود. این در حالی بود که وی تا پیش از برگزاری جلسه، توانسته بود اکثریت نسبی آرای نمایندگان را از طریق رایزنیها به دست آورد. تفاوت میان 71 رأی در شور اول و 99 رأی در شور دوم قابل تأمل است.»
تثبیت جایگاه طایفه شیعه در صحنه سیاسی لبنان
کارشناس مسائل لبنان اظهارکرد: «این آرای اضافی در مرحله دوم متعلق به فراکسیونهای حزبالله و جنبش اَمل در پارلمان بود. بهرغم آنکه حزبالله و جنبش اَمل در رایزنیهای خود اعلام کرده بودند که به «عون» رأی خواهند داد، ترجیح دادند رأی خود را در مرحله دوم ارائه دهند. هدف آنها از این اقدام، تثبیت جایگاه شیعه در صحنه سیاسی لبنان بود. آنها میخواستند نشان دهند که شیعه نمیتواند نادیده گرفته شود و حذفشدنی نیست.»
وی تصریح کرد: «در واقع، رأی خود را با تأخیر به «عون» دادند تا این پیام را به جریانهای سیاسی برسانند که شیعه در فرآیند سیاسی کنونی لبنان نقشی تأثیرگذار دارد. نکتهای که باید به آن توجه کنیم این است که حتی اگر حزبالله و جنبش اَمل در مرحله دوم به «عون» رأی نمیدادند، او همچنان میتوانست حداقل 65 رأی لازم را برای انتخاب به دست آورد؛ چراکه در مرحله اول، 71 رأی کسب کرده بود؛ اما در این حالت، او بهعنوان رئیسجمهوری با وزن سیاسی پایینتری وارد کاخ بعبدا میشد.»
کارشناس مسائل لبنان با بیان اینکه با رأیی که حزبالله و جنبش اَمل در مرحله دوم به «عون» دادند، وزن سیاسی او افزایش یافت، تأکید کرد: «همچنین این رأی بهنوعی «عون» را تا حدودی وامدار این دو جریان کرد. علاوه بر این، حزبالله و جنبش اَمل توانستند وزن سیاسی خود را نیز به جریانهای مختلف نشان دهند و اثبات کنند که این آرای آنها بود که توانست وزن سیاسی «عون» را بالا ببرد.» خواجویی با بیان اینکه این نکته روشن است که «عون» انتخاب نخست حزبالله نبود، ادامه داد: «حزبالله و جنبش اَمل پس از پایان دوره ریاستجمهوری میشل عون رسما اعلام کردند که گزینه اصلی آنها برای ریاستجمهوری، سلیمان فرنجیه است و این موضوع را نیز صراحتا بیان کردند.»
وی افزود: «بااینحال، مسیر انتخاب رئیسجمهوری در لبنان همواره تحت تأثیر شرایط منطقهای قرار داشته است. نمیتوان نادیده گرفت که ضرباتی که حزبالله در جنگ اخیر متحمل شد و نیز سقوط بشار اسد، باعث کاهش وزن حزبالله و متحدانش در عرصه سیاسی لبنان شد. این عوامل موجب شدند که حزبالله نتواند گزینه اصلی خود را به جایگاه ریاستجمهوری برساند.»
کارشناس مسائل لبنان با اشاره به اینکه بااینوجود، حزبالله تلاش کرد خود را با شرایط جدید تطبیق دهد، گفت: «به جای اینکه در برابر اجماع صورت گرفته درباره «عون» قرار گیرد، تصمیم گرفت خود بخشی از فرآیند انتخاب وی شود. این اقدام از دو منظر قابلتوجه است.
اولا حزبالله توانست وزن سیاسی خود را در فضای سیاسی لبنان تثبیت کند و نقش فعالی در فرآیند تعیین رئیسجمهوری داشته باشد. ثانیا با این تصمیم، حزبالله مانع از موفقیت پروژههایی شد که هدفشان به حاشیه راندن یا انزوای این گروه بود.»
واکنشها به تلاشها برای حذف شیعیان از فرآیند سیاسی
خواجویی اظهارکرد: «به عبارتی، اگرچه حزبالله نتوانست گزینه اصلی خود را به ریاستجمهوری برساند؛ اما با قرارگرفتن در این فرآیند سیاسی، تلاش کرد که از آسیبهای بیشتر به بدنه حامی مقاومت در لبنان جلوگیری کند. این اقدام را میتوان گامی دوراندیشانه از سوی حزبالله دانست، بهویژه در شرایطی که آمریکاییها به دنبال اجرای کامل قطعنامه 1701 هستند.» وی اضافه کرد: «هوکنشتاین، فرستاده ویژه آمریکا، رسما اعلام کرده که ایالات متحده خواستار اجرای تمامی بندهای این قطعنامه است. منظور او این است که حزبالله نهتنها باید از مناطق بین مرز و رود لیتانی خارج شود، بلکه باید تمامی سلاحهای خود را نیز تحویل دهد.» کارشناس مسائل لبنان تصریح کرد: «این موضوع طبیعتا چالشی بزرگ برای حزبالله و فضای سیاسی لبنان بهشمار میآید، چراکه میتواند مزیتهای قدرت لبنان را تضعیف کند. در چنین شرایطی، حزبالله تلاش میکند همچنان بخشی از فرآیند سیاسی لبنان باقی بماند، رابطه خوبی با رئیسجمهوری کنونی برقرار کند و حتی امتیازاتی از این فرآیند کسب کند».
فشارهای غرب و چالشهای پیشروی ریاستجمهوری «عون»
خواجویی تأکید کرد: «این تلاشها بهویژه برای مقابله با درخواستهای حداکثری غرب، بهطور مشخص آمریکا، در زمینه خلع سلاح حزبالله و حذف مقاومت از عرصه سیاسی لبنان انجام میشود. از آنجا که «عون» یک چهره سیاسی نبود و بهعنوان فرمانده ارتش شناخته میشد، طبیعی است که در طول دوران فرماندهی خود از اظهارنظرهایی که ممکن بود او را در مقابل جریانهای سیاسی قرار دهد، خودداری کرده باشد.»
وی بیان کرد: «واقعیت این است که طی دهههای اخیر، هم در ارتش و هم در حزبالله یک اراده وجود داشت که این دو نهاد در رویارویی مستقیم با یکدیگر قرار نگیرند و حتی در مواقعی همکاری مشترک داشته باشند. بهعنوان مثال، در سالهای گذشته بهویژه در جریان عقب راندن نیروهای داعش از مناطق شرقی لبنان، شاهد نوعی همکاری میان حزبالله و ارتش بودیم. در برخی موارد، حزبالله مناطقی را آزاد میکرد و سپس کنترل آن مناطق را به نیروهای ارتش لبنان میسپرد.»
تلاش حزبالله برای حفظ وزن سیاسی در شرایط پیچیده داخلی و خارجی
کارشناس مسائل لبنان گفت: «حزبالله نیز همواره بر این موضوع تأکید داشت که سلاح مقاومت در تکمیل قدرت ارتش لبنان تعریف میشود و اعلام کرده بود که به جایگاه نهاد ارتش احترام میگذارد. این رویکرد باعث شده بود که «عون» نیز در دوران فرماندهیاش اظهارنظرهای علیه حزبالله نداشته باشد.»
خواجویی یادآور شد: «اکنون که «عون» به جایگاه ریاستجمهوری رسیده است، طبیعتا از سوی غرب که پیشتر ایشان را تحریم کرده بود، تحت فشار است تا اهداف حداکثری مانند خلع سلاح مقاومت را دنبال کند؛ اما این مسأله میتواند بسیار چالشبرانگیز باشد؛ چراکه ممکن است منجر به درگیریهای داخلی در صحنه سیاسی لبنان شود.»
وی اظهارکرد: «در همین راستا، «عون» در اظهارنظری که در پارلمان داشت، به صورت مستقیم در مورد سلاح حزبالله صحبت نکرد؛ اما بر این موضوع تأکید کرد که سلاح و حمل آن باید تحت کنترل دولت باشد. البته این اظهارنظر لزوما به معنای خلع سلاح حزبالله در آینده نزدیک نیست. تاکنون نیز سلاح حزبالله همواره بهعنوان بخشی از نیروهای مسلح لبنان تعریف شده است. در هر دولتی که تاکنون در لبنان تشکیل شده، موضوع مقاومت در منشور دولت درج شده است که این موضوع نشان میدهد سلاح حزبالله الزاما یک سلاح خارج از ساختار دولت نبوده است.» کارشناس مسائل لبنان خاطرنشان کرد: «بااینحال، در شرایط کنونی ممکن است «عون» تحت فشار قرار گیرد. پرسش کلیدی این است که آیا «عون»، ارتش و حزبالله میتوانند به یک مکانیزم مشترک دست یابند که در آن دولت هم تفوق خود را حفظ کند و هم از ظرفیتهای سلاح حزبالله بهرهمند شود.»
خواجویی ادامه داد: «یکی از گزینههای ممکن، الگویی مشابه عراق است؛ جایی که نیروهای حشد شعبی بهعنوان بخشی از نیروهای مسلح دولت عراق تعریف شدهاند. این گزینه میتواند برای لبنان نیز مطرح شود. در هر حال، داشتن یک موضع معتدل در این زمینه بسیار چالشبرانگیز است، بهویژه با توجه به سیاستهایی که غرب در لبنان دنبال میکند.»
وی گفت: «تفاوت رأی میان دور اول و دور دوم انتخابات ریاستجمهوری لبنان که به آرای حزبالله و جنبش اَمل مربوط میشد، نشاندهنده این واقعیت است که شیعه در لبنان، با وجود جنگ اخیر همچنان یک عنصر غیرقابل حذف در صحنه سیاسی این کشور است. حزبالله و جنبش اَمل بهطور خاص اصرار داشتند که جایگاه شیعه در عرصه سیاسی تثبیت شود.» کارشناس مسائل لبنان اظهارکرد: «این تأکید از آنجا ناشی میشود که مدتی پیش برخی جریانهای مسیحی راستگرا بهویژه آقای سمیع جعجع، رهبر حزب «قوات لبنانیه» به صراحت اعلام کرده بودند که باید به سمتی حرکت کرد که رئیسجمهور جدید حتی بدون حضور شیعیان انتخاب شود. ایشان پیشنهاد داده بود که پارلمان بدون مشارکت شیعیان، فرآیند انتخاب رئیسجمهوری را پیش ببرد.»
شیعیان؛ عنصری تأثیرگذار و غیرقابل حذف در لبنان
خواجویی بیان کرد: «این اظهارنظر با واکنشهای شدیدی در لبنان روبهرو شد و بسیاری نسبت به آن هشدار دادند. تأکید این بود که لبنان با توجه به تکثر طایفهای خود، تنها در صورتی میتواند به ثبات برسد که همه گروههای سیاسی و طایفهای در فرآیند تصمیمگیری مشارکت داشته باشند.»
وی با بیان اینکه اصرار حزبالله و جنبش اَمل در نحوه رأی دادن در دور دوم انتخابات، پاسخی روشن به این دیدگاهها بود، تأکید کرد: «این اقدام آنها به منظور اثبات این موضوع بود که کنار زدن شیعه از صحنه سیاسی لبنان، صرفنظر از خطرات و پیامدهای شدید آن، در عمل نیز غیرممکن است.»
کارشناس مسائل لبنان تصریح کرد: «طایفه شیعه، باوجود ضربات و چالشهایی که با آن روبهرو بوده، همچنان عنصری تأثیرگذار در عرصه سیاسی لبنان است. این تأثیرگذاری بهویژه در مهمترین فرآیند سیاسی کشور، یعنی انتخاب رئیسجمهوری به خوبی نمایان شد.»