راه ترقی - مهر / رمان «کتابگردان» نوشته کارستن هن بهتازگی با ترجمه مهشید میرمعزی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب صدوهفتادوسومین رمان از مجموعه «ادبیات امروز» است که اینناشر چاپ میکند و نسخه اصلی آن سال 2020 چاپ شده است.
کارستن سباستیان هِن نویسنده آلمانی اینکتاب متولد 1973 در کلن است و بهعنوان نویسنده، نمایشنامهنویس و روزنامهنگار شناخته میشود. ایننویسنده مقیم هورت و عضو اتحادیه نویسندگان آلمانی است. او تا سال 2008 مشغول به کار اداری بود و پس از آن، وقت خود را بهطور کامل به نویسندگی اختصاص داد. هن، بهعنوان روزنامهنگار مستقل برای نشریات آلمانی و بینالمللی مقاله، داستان کوتاه و شعر مینویسد.
اولینرمان ایننویسنده سال 2000 با عنوان «یولیا» منتشر شد. سال 2002 هم اولینکتاب از مجموعه رمانهای جنایی او با عنوان «حقیقت در شراب نهفته است» منتشر شد که قهرمانانش سرآشپزی از منطقه آرتال و کارآگاهی تازهکار بهنام یولیوس اَیشن دورف بودند. او در قالب اینمجموعه، 7 رمان نوشت که انتشارشان تا سال 2014 طول کشید. سپس رمانهای جنایی دیگری نوشت تا اینکه سال 2020 به «کتابگردان» رسید.
داستان «کتابگردان» درباره پیرمردی کتابفروش بهنام کارل کولهوف است که هر روز کتابها را شخصاً به در خانهٔ مشتریها میبرد. او عاشق کارش است و کتاب را بیش از هرچیز دیگری دوست دارد. مشتریان هم همانقدر که در انتظار رسیدن کتابها به در منزلشان هستند، منتظر گفتگوی کوتاه با کارلاند. آنها با او غریبهاند اما بهنوعی جایگزین افراد خانوادهشان شده و یکغریبه محسوب نمیشود. عنوان «کتابگردان» هم توسط یکی از شخصیتهای قصه که دخترکی کوچک است، ابداع شده است. چون کارل، در واقع کتابگردانی میکند و یککتابگردان است.
«کتابگردان» در 7 بخش اصلی نوشته شده که هر بخش به فصلهای مختلف تقسیم میشود. ترجمه فارسی اینکتاب با خرید حق کپیرایت اثر از نویسنده آن در ایران چاپ شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
کارل مبل راحتی دستهدار را از کنار پنجرهای که تا زمین میرسید دور کرد. نمیخواست آنروز شهرش را ببیند. نمیخواست با نگاهش در خیابانها و کوچهها دنبال مشتریانش و روی بامها و تراسها دنبال سگ بگردد. درد و رنج زیادی در آنجا قرار داشت.
برای مطالعه کتاب، یکقوری بزرگ چای گیاهی آماده کرده و آن را روی گرمکنندهای گذاشته بود که شمعی داشت و مدتی گرم نگهش میداشت.
کارل خوانندگان را به دسه دسته خرگوش، لاکپشت و ماهی تقسیم میکرد. خودش ماهی بود و میگذاشت کتاب او را گاه آرام و زمانی بهسرعت همراه جریان خود ببرد. خرگوشها چالاکترین بودند. بهسرعت کتاب را میخواندند و خیلی سریع فراموش میکردند که چندصفحه قبل چه خوانده بودند. برای همین هم مجبور میشدند بارها به عقب برگردند و دوباره بخوانند.
اینکتاب با 248 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 265 هزار تومان منتشر شده است.