راه ترقی
دختر ایرانی 19 ساله در دام مرد پاکستانی
شنبه 25 اسفند 1403 - 10:37:23
راه ترقی - خراسان / دختر جوانی که توسط پلیس دستگیر و به کلانتری منتقل شده بود، گفت که در خارج از کشور عاشق مردی پاکستانی شده و این سرآغاز بدبختیش بوده است.
دختر 19 ساله‌ای که پس از فرار از منزل توسط نیروهای گشت کلانتری به مرکز انتظامی هدایت شده بود، وقتی با راهنمایی‌های مشاور کلانتری در جریان پرونده باندهای تبهکار قرار گرفت که دخترانی را به مرز تباهی کشانده‌اند، درباره ماجرای فرار و سرگذشت خود گفت: تنها فرزند خانواده‌ام هستم، اما به خاطر مشکلات مالی که پدر و مادرم داشتند، هیچ‌گاه از زندگیم راضی نبودم.
پدرم کارگر ساده بود و مادرم نیز در خانه‌های مردم کارگری می‌کرد. آنها هر کدام جداگانه پول‌هایشان را پس‌انداز می‌کردند و حتی برای خرید مایحتاج روزانه نیز با هم اختلاف داشتند. وقتی بزرگ‌تر شدم، رفتارهای آنها به گونه دیگری آزارم می‌داد. مادرم معتقد بود دختر نباید از خانه بیرون برود و پدرم برخلاف او مرا آزاد می‌گذاشت. اما همواره نظر مادرم در زندگی بر نظرات دیگران غلبه می‌کرد، به همین خاطر من دختری پرخاشگر و عصبی بودم. حتی وقتی دیپلم گرفتم و قصد شرکت در آزمون سراسری دانشگاه را داشتم نیز همین کشمکش‌ها وجود داشت.
وقتی در دانشگاه پذیرفته نشدم، شرایطی برای سفر به عراق پیش آمد. البته هزینه‌های این سفر را مادرم پرداخت کرد. هنگامی که به عراق رفتم، در آنجا با مردی پاکستانی آشنا شدیم که به خانواده‌ام پیشنهاد کار داد و مدعی شد باغ نخل دارد و خانه و امکانات هم در اختیارمان می‌گذارد که پدرم به امور باغ رسیدگی کند و مادرم نیز امور خانه‌داری را برایش انجام دهد.
بازار
یک هفته بعد از این ماجرا، او به من ابراز علاقه کرد و هر روز به دیدارم می‌آمد و بالاخره مدعی شد قصد دارد مرا از خانواده‌ام خواستگاری کند. مادرم زمانی که متوجه شد، به‌شدت مخالفت کرد چراکه مرا برای پسر خواهرش در نظر گرفته بود. ولی من آرام‌آرام جذب خوش‌زبانی‌ها و رفتارهای احترام‌آمیز آن مرد پاکستانی شدم، به گونه‌ای که در کنارش احساس آرامش و امنیت می‌کردم.
یک سال از این ماجرا گذشت و ما به ایران بازگشتیم، اما من نمی‌توانستم او را فراموش کنم، به همین خاطر تماس‌های تلفنی و تصویری ما از طریق شبکه‌های اجتماعی ادامه یافت تا اینکه او به من گفت همه خانواده‌ام در پاکستان هستند و کسی را در ایران ندارم. سپس مبلغ 700 میلیون تومان به حساب بانکیم واریز کرد که با آن منزلی در مشهد خریداری شود که وقتی به ایران آمد به دور از چشمان اعضای خانواده‌ام با یکدیگر گفتگو کنیم. من هم که خیلی خوشحال شده بودم، از طریق سایت‌های واسطه‌گر منزلی نقلی پیدا کردم و آن را خریدم چراکه به هر طریق ممکن دوست داشتم از محیط خانه خودمان دور باشم.
هنوز یک هفته از ماجرای خرید خانه نگذشته بود که پلیس به سراغم آمد و همه حساب‌های بانکیم مسدود شد. وقتی مرا به مرکز انتظامی بردند، تازه فهمیدم در دام یک کلاهبردار حرفه‌ای افتاده‌ام و حتی آن باغ هم مال او نبود. حالا باید همه مبلغ کلاهبرداری را به شاکی باز می‌گرداندم. این بود که خانه را به قیمت کمتری فروختم و با کمک پدر و مادرم مبلغ مذکور را پرداخت کردم، ولی بعد از آن اعتماد خانواده‌ام از من سلب شد تا حدی که مادرم مرا در خانه حبس می‌کرد و اجازه نمی‌داد بیرون بروم. حتی گوشی تلفن مرا هم گرفتند. در این میان فقط گاهی پدرم که دلش به حالم می‌سوخت مقداری تنقلات برایم می‌خرید و پنهانی به من می‌داد.
در یکی از همین روزها پدر و مادرم سر کار رفتند. من هم قفل در را شکستم و از خانه فرار کردم، اما جایی را نداشتم. این بود که از پارک‌ها سر درآوردم و شب را روی نیمکت پارک خوابیدم که صبح با صدای آژیر خودروی پلیس از خواب بیدار شدم و آنها مرا به کلانتری هدایت کردند.
با دستور سرهنگ جعفرخانی رئیس کلانتری اقدامات مشاوره‌ای برای آشنایی دختر جوان با آسیب‌های اجتماعی در محیط خارج از خانواده ارائه و بررسی‌هایی نیز برای مهارت‌آموزی به خانواده این دختر جوان در مرکز مددکاری اجتماعی آغاز شد.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/1047290/دختر-ایرانی-19-ساله-در-دام-مرد-پاکستانی
بستن   چاپ