راه ترقی - ایسنا / «خوابهای طلایی» مشهورترین قطعه زندهیاد جواد معروفی است که به طور مشخص برای ساز پیانو نوشته شده است. این قطعه یکی از قطعات مورد علاقه هنرجویان پیانو نیز محسوب میشود؛ اما باید گفت که «خوابهای طلایی» در واقع یک موسیقی فیلم است.
«خوابهای طلایی» یکی از مهمترین آثار پیانویی ایران محسوب میشود که توسط زندهیاد جواد معروفی ساخته شده است؛ مردی که به نوعی هویت پیانوی ایرانی بود و امروز سالروز درگذشت این هنرمند است.
زندهیاد معروفی آموزش موسیقی را نزد پدرش موسی معروفی آغاز کرد؛ تار مینواخت و با نواختن ویلن نیز آشنا شد. بعد از دوره ابتدایی، در 14 سالگی و در دورهای که کلنل وزیری، مدیر هنرستان ملی موسیقی بود به تحصیل در آنجا مشغول شد. به پیانو روی آورد و نزد خانم تاتیانا خاراتیان به یادگیری تکنیک نوازندگی پیانو کلاسیک مشغول شد. اتودها و پرلودهای فردریک شوپن، سوناتهای ولفگانگ آمادئوس موتسارت، لودویگ ون بتهوون، فرانتس شوبرت و فوگهای باخ را با مهارت مینواخت. در کنار موسیقی کلاسیک، موسیقی ایرانی را هم ادامه داد و تحصیلات موسیقی را نزد علینقی وزیری کامل کرد.
معروفی در سن 21 سالگی در 1312 به دلیل استعداد شگرفش در موسیقی به استخدام وزارت فرهنگ و هنر وقت درآمد و معلم موسیقی مدارس تهران شد و به آموزش سلفژ و دیکته موسیقی در هنرستان پرداخت. از 1319 همزمان با افتتاح رادیو به این مؤسسه پیوست و سالها تک نواز پیانو بود. از 1332 به سرپرستی موسیقی رادیو منصوب شد و همزمان با آن به عضویت شورای عالی موسیقی درآمد.
معروفی همچنین رهبر ارکستر شماره یک و رهبر ارکستر گلها بود. او تنظیمکننده آهنگهای علی اکبر شیدا، عارف قزوینی، رکنالدین مختاری و درویش خان و بسیاری دیگر از آهنگسازان معروف ایرانی بودهاست.
او در نواختن پیانو برای موسیقی ایرانی بیشتر از مرتضیخان محجوبی اقتباس میکرد؛ اما شیوهای ویژه داشت که تکنیک در آن آشکار بود. معروفی بیش از چهل سال در زمینه آهنگسازی فعالیت کرد و پدرش از نخستین کسانی محسوب میشوند که قطعاتی در دامنه موسیقی ایرانی برای پیانو ساخته و تنظیم کردهاند. اولین قطعه جواد معروفی «ترانههای خیام» بر اساس رباعیات خیام بود که در 1315 اجرا شد.
اما «خوابهای طلایی» که اثر برجسته جواد معروفی محسوب میشود، نام فیلمی به کارگردانی معزدیوان فکری و محصول سال 1330 است. قصه فیلم اینگونه است: پسر جوانی خواب میبیند که به دربار شاه عباس صفوی راه یافته و صاحب موقعیت و احترامی خاص شده است و بعد این خواب به واقعیت میپیوندد و او اجازه پیدا میکند که یک روز در دربار زندگی کند.