راه ترقی
وقتی «بازنده» به کمک زن همسایه برنده می‌شود!
شنبه 17 آذر 1403 - 08:56:58
راه ترقی - روزنامه جوان / نگاهی به سریال‌های جنایی موفق نتفلیکس در چند سال اخیر نشان می‌دهد تعداد زیادی از آنها بر اساس رمان‌ها ساخته شده‌اند. سریال‌های «به چالشم بکش» و «جسدها» نمونه‌هایی از این دست هستند. «اپل تی‌وی پلاس» هم چندی پیش سریال موفق «اصل برائت» را پخش کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت.
احمد محمدتبریزی
رمان‌های پلیسی و کارگاهی همیشه طرفداران خودش را در سرتاسر جهان داشته است و یکی از ژانر‌های پرطرفدار ادبی به حساب می‌آید. مدتی است اقتباس از این رمان‌ها در صنعت سریال‌سازی رواج پیدا کرده است و کارگردانان برای ساختن سریال‌شان به کتاب‌ها رجوع می‌کنند. 
سازندگان سریال‌های جنایی اگر نخواهند اثرشان را بر اساس واقعه‌ای حقیقی بسازند، ترجیح می‌دهند برای الهام گرفتن سراغ ادبیات و کتاب‌ها بروند. از گذشته شاهد بوده‌ایم که رمان‌های «آرتور کانن دویل» چطور منبع الهامی برای ساختن سریال شرلوک هولمز و داستان‌های «آگاتا کریستی» چگونه دلیلی برای ساخته‌شدن سریال محبوب هرکول پوآرو شدند. 
نگاهی به سریال‌های جنایی موفق نتفلیکس در چند سال اخیر نشان می‌دهد تعداد زیادی از آنها بر اساس رمان‌ها ساخته شده‌اند. سریال‌های «به چالشم بکش» و «جسدها» نمونه‌هایی از این دست هستند. «اپل تی‌وی پلاس» هم چندی پیش سریال موفق «اصل برائت» را پخش کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت. 
با وجود ارزش و اهمیتی که ادبیات و اقتباس از رمان‌ها در میان فیلمسازان کشور‌های دیگر دارد، هنوز فیلمسازان داخلی پی به اهمیت این موضوع نبرده‌اند. سینما و سریال‌های ایرانی چندان روی خوشی به ادبیات نشان نمی‌دهند و کارگردانان به سادگی از کنار آثار ادبی رد می‌شوند. همین بی‌توجهی به ادبیات سبب شده است سینمای ایران در داستانگویی و روایت با ضعف‌های زیادی روبه‌رو باشد. سناریوی سریال‌ها و فیلم‌های ایرانی معمولاً نحیف و لاغر هستند و توان همراه کردن مخاطب را تا پایان ندارند. گاهی روند قصه و شخصیت‌پردازی‌ها به قدری دچار حفره و خلأ می‌شود که به کلیت اثر ضربه می‌زند و فیلم یا سریال را از چشم بیننده می‌اندازد. 

به اذعان برخی نویسندگان و منتقدان، ضعف‌های فیلمنامه‌نویسی در ایران با توجه به ادبیات حل می‌شود. هرچقدر نویسندگان فیلمنامه‌های داستان‌های بیشتری بخوانند و بتوانند از آنها الهام بگیرند، در نهایت اثری بهتر و قوی‌تر خلق خواهند کرد. در چند سال اخیر به جز سریال‌های «یاغی» و «زخم کاری»، کمتر سریالی به رمان‌ها توجه نشان داده است. اتفاقاً هر دو سریال جزو آثار موفق در داستانگویی بودند و در زمان پخش توانستند بینندگان زیادی پیدا کنند. پس از این سریال‌ها به تازگی سریال «بازنده» به کارگردانی امین‌حسین‌پور با برداشتی آزاد از رمان «زن همسایه» به قلم شاری لاپنا نویسنده کانادایی پخش شد که بار دیگر اهمیت توجه به ادبیات و داستانگویی در فیلم و سریال را گوشزد کرد. لاپنا این رمان را در سال 2016 نوشت و خیلی زود جزو پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز و ساندی‌تایمز قرار گرفت. «زن همسایه» در کانادا و چندین کشور دیگر به فروش خوبی دست پیدا کرد و باعث شد مخاطبان لاپنا را به عنوان یک تریلرنویس بشناسند. این نویسنده 64 ساله زمانی وکیل بوده است و همین نشانی از علایق او به ژانر کارآگاهی و جنایی دارد. 
«تعلیق» در داستان‌های پلیسی و کارآگاهی مهم‌ترین عنصری است که اگر به درستی استفاده شود، هیجان و جذابیت خاصی به اثر می‌دهد. به نوعی تعلیق حکم موتور پیش‌برنده داستان را دارد و خواننده را بر لبه صندلی نگه می‌دارد تا هر لحظه منتظر حادثه ناگهانی بعدی باشد، البته نباید داشتن سرعت و ریتم مناسب را فراموش کرد چراکه طولانی‌شدن تعلیق و دادن پیچ و تاب اضافه به داستان مخاطب را خسته می‌کند. 
به غیر از قدرت داستانگویی و ایجاد تعلیق رمان‌های کارآگاهی، این رمان‌ها برای تبدیل شدن به فیلم و سریال راحت‌تر و سهل‌الوصل‌تر هستند. این رمان‌ها از شخصیت‌های زیادی بهره نمی‌برند و معمولاً یک کارآگاه و دستیارانش و چند مظنون هسته اصلی داستان را تشکیل می‌دهند. در کل با داستانی جمع‌وجور طرف هستیم که تبدیل آن به سریال خرج زیادی روی دست سازندگانش نمی‌گذارد. حسین‌پور نیز برای برداشت از رمان «زن همسایه» به این نکته توجه داشته و به خوبی متوجه شده است اتفاقات رمان به راحتی قابلیت تصویری شدن دارند. در اینجا نکته‌سنجی و هوشمندی فیلمساز به کمکش می‌آید و او را چند قدم اساسی به جلو می‌برد. وقتی سناریو و ایده اصلی یک اثر آماده باشد، کارگردان باید مشغول ورز دادن داستان و اتفاقاتش باشد، این دقیقاً کاری است که حسین‌پور انجام داده و تلاش کرده است با اضافه کردن برخی داستان‌های فرعی به هیجان و جذابیت سریال اضافه کند. 
«زن همسایه» رمانی کم‌حجم و خوشخوان است که نویسنده تمام تمرکزش را روی سیر حوادث گذاشته و زمانی را جهت پرداختن به شخصیت‌کارآگاه و دستیارش نگذاشته است. اینجا حسین‌پور به عنوان نویسنده و کارگردان وارد عمل شده و با اضافه کردن داستان زندگی کارآگاه سعی کرده فضای فیلم را به فیلم‌های نوآر نزدیک کند و از طرف دیگر با ساختن چند خرده‌پیرنگ، توان رمان را برای تبدیل به سریالی 11 قسمتی بالا ببرد. 
حسین‌پور در «بازنده» به شخصیت‌های سریال هویت و شناسنامه‌ای داده است که در رمان خبری از آن نیست. او همچنین برخی وقایع داستان را خیلی درست عقب و جلو برده و با استفاده از فلاش‌بک، توانسته است حس تعلیق بیشتری ایجاد کند. 
«بازنده» در مدیوم سریال‌سازی ایرانی، اثری استاندارد و قابل قبول بود که نهایت تلاش خودش را برای همین استاندارد بودن انجام می‌دهد. «بازنده» نشان داد توجه به داستان و روایت درست اتفاقات تا چه اندازه می‌تواند در کیفیت یک اثر تأثیرگذار باشد.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/991708/وقتی-«بازنده»-به-کمک-زن-همسایه-برنده-می‌شود!
بستن   چاپ