راه ترقی
معمای شام
شنبه 17 آذر 1403 - 19:24:27
راه ترقی - وطن امروز /متن پیش رو در وطن امروز منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
دکتر رضا رحمتی| وضعیت در سوریه بحرانی است. شهرهای سوریه یکی پس از دیگری سقوط می‌کنند و به دست تروریست‌های مسلح می‌افتند. ارتش سوریه کنترل حلب و حماه را از دست داده و بیم آن می‌رود که هر لحظه شهر حمص نیز به دست گروه‌های تروریستی بیفتد. بعد از توفان الاقصی و ورود لبنان به درگیری با اسرائیل، سوریه در یک سکوت به سر می‌برد، شاید رهبران سوریه بخوبی نسبت به ضعف ساختارهای حکومت سوریه در صورت ورود به منازعه جدید خبر داشته‌اند. با این حال بر کسی پوشیده نبود که درگیر شدن حزب‌الله به موضوع اسرائیل از توان عملیاتی و حمایتی محور مقاومت در سوریه خواهد کاست و همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد (اگرچه کسی سرعت اتفاقات را پیش‌بینی نمی‌کرد)، ترکش اتفاقات لبنان - اسرائیل به سوریه هم خورد اما چرا سوریه به این سرعت دچار بحران شد؟ نقش عوامل محرک بیرونی مثل آمریکا، اسرائیل و ترکیه و ماهیت این حملات همزمان با وقوع آتش‌بس در لبنان روشن است. اما در اینجا بایسته‌هایی که دولت سوریه باید به آنها توجه می‌کرد تا بستر شورش مجدد فراهم نشود مورد اشاره قرار می‌گیرد. با علم نسبت به روندها و فرآیندهای یک سال گذشته بین غزه و لبنان - اسرائیل، سوال بعدی این است که بدانیم در سوریه چه اقداماتی باید انجام شود؟ برای پاسخ به این سوال اول باید اقداماتی که در سوریه انجام می‌شده، مرور شود تا برای اقداماتی که باید انجام شود، درک بهتری ارائه شود.

1- آنچه باید در سوریه می‌شد که نشد
سوریه چه کارهایی باید انجام می‌داده که نداده و سبب ناآرامی‌هایی شده که تروریست‌ها روی موج این ناآرامی‌ها یکی پس از دیگری شهرهای سوریه را اشغال می‌کنند و مقاومت چندانی نیز در برابر آنها انجام نشده است. پاسخ به این سوال را باید در خاکستر ناآرامی‌های سال‌های 2011 به بعد سوریه دنبال کرد؛ موضوعی که در آن زمان نیز با سواری تروریست‌های داعش و گروه‌های دیگر در سوریه خود را نشان داد. 
الف- اصلاحاتی که باید انجام می‌شد
مهم‌ترین پاسخ به این سوال که چرا سوریه دوباره آبستن بحران تروریست‌های داخلی شده است، ریشه در «اصلاحاتی که انجام نشد» دارد. اگرچه نقش بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی در اتفاقات سوریه غیرقابل کتمان است و اگرچه نمی‌توان دست شرارت آمریکا و اسرائیل برای مشغول‌سازی محور مقاومت را نادیده گرفت اما موضوع دیگری نیز در این بین وجود دارد. سوریه، آبستن ناآرامی است. با هر رویکردی به معادلات سوریه نگاه کنیم، نبود آرامش سیاسی، فروپاشی اقتصادی و عدم اصلاحات در ساختار سیاسی این کشور، زمینه هر شورش یا حرکت تروریستی به صورت گسترده را فراهم می‌کند. وضعیت اقتصادی، تاثیر خود را بر ارتش سوریه نیز گذاشته است و بخش‌هایی از بدنه ارتش را نسبت به وضعیت سیاسی این کشور ناامید کرده است. شاید همین ناامیدی و بحران‌های اقتصادی و اجتماعی سبب شده است که حلب دومین شهر بزرگ این کشور ظرف 48 ساعت به دست تروریست‌ها بیفتد؛ بدون مقاومت، بدون اصطکاک. یا حماه بدون درگیری قابل توجهی و با عقب‌نشینی غافلگیر‌کننده نیروهای ارتش سوریه، در اختیار تروریست‌ها قرار گرفته است. 
ب- گفت‌وگوهایی که باید انجام می‌شد
از دیگر سو نبود سازوکارهایی برای گفت‌وگو بین دولت و گروه‌های مخالف، زمینه را برای سوء استفاده گروه‌های تروریستی فراهم کرده است. دولت سوریه حتی به تمایل بازیگران همسو با این کشور مثل ایران و روسیه برای گفت‌وگو با مخالفان نیز توجهی نکرده و فرآیند مشارکت سیاسی گروه‌های مختلف در این کشور فراهم نشده است. بهترین شرایط نیز برای این گفت‌وگوها زمانی بود که دولت‌های عربی، دولت‌های اروپایی و... یکی پس از دیگری در سال‌های 2022 و 2023 به سمت برقراری مجدد روابط با سوریه حرکت کردند. در آن شرایط دولت سوریه شرایط بسیار خوبی برای امتیاز گرفتن از مخالفان داشت.
پ- تروریست‌هایی که باید ریشه‌کن می‌شدند
بعد از از بین رفتن داعش و استیلای آن بر سرزمین‌های سوریه، ارتش و دولت سوریه مبارزه با تروریست‌ها را تا رسیدن به سرمنزل مقصود دنبال نکردند و همین موضوع سبب شد تخم‌های پاشیده شده تروریسم در سوریه، دوباره سر برآورده و در نخستین فرصت، کل سیستم سیاسی و نظامی این کشور را غافلگیرانه درگیر کند تا تروریست‌ها نیز با پوست‌اندازی، آموزش‌های جدید، تجدید قوا و درس گرفتن از چهره زشت داعش در گذشته، خود را دوباره سازماندهی کنند؛ با یک اسم جدید و رهبری جدید، تجهیزات جدید، لجستیک جدید، حمایت بین‌المللی جدید و کشف بسترهای جدید ترور و شکاف‌های جدید. مهم‌ترین گروه درگیر در عملیات‌های تروریستی اخیر را هم جبهه‌النصره که حالا با نام تحریرالشام فعالیت می‌کند است. این گروه با استفاده از تجربیات سال‌های 2011 به بعد، در حال ارائه یک چهره نسبتا غیرخشونت‌آمیزتر از خود در افکار عمومی است؛ چهره‌ای که خود را به عنوان «پیش‌قراول اعتراضات سیاسی» به حکومت بشار اسد معرفی می‌کند و با همین رویکرد در حال سفیدشویی اقدامات قبل است. آرامش در سوریه از بین رفته و فضای روانی تنگی برای حکومت سوریه ایجاد شده است. وضعیت جبهه‌های حلب و حماه نشان می‌دهد که نباید امید چندانی به مقاومت حمص داشت. به منظور ارائه راه‌حل برای سوریه، درک میدان، تحولات سیاسی، تغییرات قدرت در سطح بین‌الملل و وضعیت جبهه مقاومت ضروری است. 
ت- گفت‌وگوهای بین‌المللی‌ای که باید انجام می‌شد
به سبب حضور بازیگرانی با حامیان بین‌المللی در سوریه، این کشور محل طمع بازیگران بین‌المللی مختلف است. ترکیه که اردوغانش روزگاری تمام‌قد از فروپاشی و تغییر حکومت در سوریه طرفداری می‌کرد، مهم‌ترین بازیگر ذی‌نفع در سوریه بوده است، در محور جنوب ترکیه، این کشور درگیر گروه‌های کردی است؛ کردها مهم‌ترین اولویت سیاست داخلی و خارجی ترکیه هستند. در هیچ یک از 3 کشور دیگری که کردها در آنها هستند، به اندازه ترکیه آنها تبدیل به موضوعی امنیتی نشده‌اند. ترکیه همواره نسبت به کردها با بدبینی نگاه کرده است؛ شمال سوریه دست گروه‌های کردی است. ترکیه کردهای روژوئاوا، که همان کردهای سوریه هستند را گروه تروریستی معرفی کرده است. در عین حال ترکیه از گروه‌های اسلام گرای افراطی شبیه به جبهه النصره یا همین تحریرالشام نیز طرفداری و حمایت سیاسی و لجستیک کرده است. در سال‌های گذشته که ثبات نسبی بر سوریه حاکم بوده، بهترین فرصت برای گفت‌وگوهای بین‌المللی با ترکیه با محور گفت‌وگوها و توافق‌های آستانه فراهم بود؛ موضوعی که مورد توجه جدی طرف‌های درگیر نبوده است. عراق بازیگر دیگری است که به سبب مرزهای مشترک بیابانی با سوریه، نیاز به گفت‌وگوهای جدی برای کنترل مناطق مرزی و خشکاندن تخم‌های تروریسم در آنجا ضروری بوده است. استان الانبار عراق که بزرگ‌ترین استان این کشور است، محیطی گسترده و بیابانی است و اتفاقات سوریه همیشه ظرفیت این را داشته که به عراق سرریز شود.
2- چه باید کرد؟
با علم نسبت به آنچه باید انجام می‌شده و انجام نشده، حال سوال این است: چه باید کرد؟ درک این موضوع برای فهم آنچه باید در سوریه انجام شود بسیار اهمیت دارد. 
الف- تثبیت نظام سوریه
در اینجا یک مساله مهم است و آن اینکه در هر حال «حفظ دولت سوریه، مهم‌ترین اولویت است». این موضوع هم باید برای بازیگران بین‌المللی، هم حامیان منطقه‌ای و هم محور مقاومت درک شود. سقوط حکومت در سوریه، این کشور را تبدیل به مجمع‌الجزایری از تروریست‌ها خواهد کرد که هر یک نه تنها تهدیدی برای تمامیت ارضی سوریه، بلکه به سبب چسبندگی‌های ایدئولوژیک هر یک، زمینه برای تبدیل شدن منطقه خاورمیانه به منطقه تراکم تروریست‌های بین‌المللی فراهم خواهد شد که حتی یک روز هم از کشتار دست نخواهند کشید. یک وضعیت پایداری از آشوب و ترور در منطقه ایجاد خواهد شد که به سادگی قابل درک نیست. بنابراین این درک باید در ترکیه و رهبرانش، عراق و نیروهای مختلف سیاسی (از جمله نظرات عجیبی شبیه به نظرات مقتدی صدر)، در لبنان، در روسیه و حتی در کشورهای اروپایی (به واسطه سرریز مهاجران گسترده که هم‌اینک نیز به عنوان معمای سخت آنها محسوب می‌شوند) و... به وجود آید که پایان دولت اسد به معنای بحران برای همه طرف‌های منطقه‌ای و بین‌المللی است.
ب- کنترل کشور برای جلوگیری از کودتا
در این شرایط به وجود آمده در سوریه، شاید مهم‌ترین اولویت «جلوگیری از کودتا» باشد. وضعیت ارتش سوریه وضعیت چندان خوشایندی نیست. اخبار منتشر شده مبنی بر حقوق بسیار ناچیز پرسنل ارتش، عدم وفاداری برخی نیروها نسبت به حکومت، وضعیت شکننده روحی افسران، سربازان و...، را بهترین شرایط برای ایجاد یک کودتا علیه حکومت و تزلزل سیاسی در ترتیبات و تشکیلات سیاسی است. دولت به همراه نیروهای هم‌پیمان سوریه باید توان کنترل تشکیلات نظامی و سیاسی را داشته و بتواند شریان‌های اصلی سیاسی و نظامی را کنترل کند و مانع حرکتی شبیه به کودتا در کشور شود.
پ- فراخوان نیروهای زمینی، کمک‌های هوایی و بسیج مردمی
نیروهای زمینی، کمک‌های هوایی و بسیج مردمی سه ضلع اصلی برای وضعیت فعلی سوریه محسوب می‌شوند. بدون این سه، امکان تسلط بر مناطق از دست رفته وجود نخواهد داشت. با استفاده از این سه ضلع باید پیشروی تروریست‌ها مسدود شده، نیروهای جدید و تازه نفس از جبهه مقاومت (تیپ‌های مختلف مقاومت) به سوریه اعزام شوند، همزمان روسیه باید بخشی از تمرکز خود را به سمت حملات هوایی سوق دهد. در عین حال محور مقاومت باید تجربه دولت عراق برای شکل گرفتن حشدالشعبی در مقابل داعش را در سوریه تکرار کند. این نیروها باید شامل نیروهای کردی، سنی و شیعی در سوریه باشد.
د- گفت‌وگوهای مفصل منطقه‌ای بین ایران - ترکیه - روسیه
در عین حال گفت‌وگوهای مفصلی باید بین بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی انجام شود، مهم‌ترین بازیگران درگیر در این گفت‌وگوها باید ایران، روسیه و ترکیه باشند. سفر شجاعانه اخیر وزیر امور خارجه ایران به سوریه و گفت‌وگوهای مفصل بعدی سیدعباس عراقچی با طرف‌های ترکیه‌ای و عراقی و گفت‌وگوهای دیروز بین وزرای خارجه ایران، سوریه و عراق در بغداد باید ابعاد هماهنگ‌کننده‌تری به خود گرفته و نتیجه عملیاتی خود را در قطع شریان‌های حمایت لجستیک ترکیه و بازیگران بین‌المللی از گروه‌های مختلف شورشی نشان دهد.

http://www.RaheNou.ir/fa/News/992100/معمای-شام
بستن   چاپ