بزرگنمايي:

راه ترقی - روزنامه جوان /متن پیش رو در جوان منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
همین دکتر زیباکلام که در تمامی عمرش از گروه سیاسی دانشکده خارج نشده، یک‌باره می‌گوید بلایی که رئیسی بر سر دانشگاه تهران آورد، در ذوب‌آهن هم اتفاق افتاده، در مس هم اتفاق افتاده، تو وزارت بهداری (منظورش وزارت بهداشت و درمان است) اتفاق افتاده و الی‌آخر. اگر از او بخواهیم و چند ماه هم به او فرصت بدهیم تا خوب مطالعه و بازدید میدانی کند، باز هم نمی‌تواند بگوید که در ذوب‌آهن و مس، غیر از آنکه آهن ذوب می‌کنند و مس استخراج می‌کنند، چه اتفاقاتی می‌افتد. همین‌ها فردا نظریه‌ای بیرون می‌دهند که اگر با ترامپ مذاکره سریع نکنیم و، چون این‌بار حوصله‌اش کم شده هرچه گفت قبول نکنیم، می‌آید و سر هر تیرچراغ‌برق در ایران یک لانه کلاغ می‌سازد و آن وقت ما چه کنیم با این همه بچه‌کلاغ خبرچین زشت‌کلام و ناهنجارآواز؟!

غلامرضا صادقیان| دکتر صادق زیباکلام را می‌توان نظریه‌پرداز تیر‌های چراغ‌برق دانست! یعنی نسبت‌سنجی ایشان در امور و وقایع مهم با تیر‌های چراغ‌برق است. یک‌بار قبل از وعده‌های صادق گفته بود اگر ما به اسرائیل موشک بزنیم، او می‌آید و یک تیر چراغ‌برق سالم در ایران باقی نمی‌گذارد. حالا می‌گوید اگر جلیلی می‌آمد سر هر تیر چراغ‌برق یک مأمور می‌گذاشت تا قانون حجاب را اجرا کند. این نظریه دوم بر مبنای پذیرش آن است که اسرائیل یا نتوانسته یا نخواسته که تمامی تیر‌های چراغ‌برق ایران را نابود کند. 
در محیط‌های دانشگاهی رسم است که اگر کسی از این دست جملات بگوید که مثلاً ریاست‌جمهوری فلانی ما را سی سال به عقب راند، مستمعان پا می‌شوند و جلسه را ترک می‌کنند و دیگر با آن سخنران هم‌کلام نمی‌شوند، اما زیباکلام در مقام استاد تمامی، چهل‌سال است که برای تیر‌های چراغ‌برق کشور نظریه‌های کیلویی و کیلومتری می‌دهد و دیده می‌شود. چون حرف مفت در بخشی از بدنه کشور ما خریدار دارد. مثلاً معاون رئیس‌جمهور می‌گوید امریکا با یک بمب می‌تواند کل نظام دفاعی ما را نابود کند. همین امریکایی که یک سال است یمن را بمباران می‌کند و همین امروز و دیروز هم ساختمان وزارت دفاع یمن را زد و قطعاً فردا دوباره مافوق‌صوت یمنی‌ها تل‌آویو را می‌زند. این حرف مفت دکتر جواد ظریف برایش کلی هورا در محافل عام و شبکه‌های وابسته به لندن و موساد به همراه آورد. 
دکتر زیباکلام می‌گوید «خیلی‌ها گفتند بزارین احمدی‌نژاد و رئیسی بیان سرکار تا نظام سقوط کنه. نظام سقوط نکرد و فقط مردم بدبخت‌تر شدند. بیش از سی‌سال کشور را به عقب بردند و مردم را بدبخت کردند. اگر جلیلی می‌آمد سر هر تیر چراغ‌برق و کوچه مأمور می‌گذاشتند و قانون حجاب و عفاف را اجرایی می‌کردند.»
من درباره شخصیت افرادی نظیر گوینده این سخنان و چیز‌هایی که درباره آنان می‌گویند و برخی حتی آنان را مأمور می‌دانند، نه خبری دارم و نه نظری. فقط به ماقال بماهو ماقال توجه می‌کنم. شما نمی‌توانید یک‌باره بگویید فلانی کشور را سی‌سال عقب برد یا فلانی چهل‌سال جلو برد. این یعنی ذهن و حتی قلب شما مریض است. همین نظریه مأمور سر تیر چراغ‌برق که صرف‌نظر از امکان عملی آن، فقط برای افزودن بر جذابیت سخن، آن‌هم برای آدم‌های احمق است، فقط از دهان آدم‌هایی که ذهن و قلب معیوب و مریض دارند، خارج می‌شود. خاطرات مرحوم هاشمی دایره‌المعارفی است برای شناخت این آدم‌های مریض. ظاهراً خود آن مرحوم نیز قصدش همین بوده که اینها را معرفی کند. طرف ابتدا تا آنجا که دهانش باز می‌شده تملق می‌کرده و اول از تفسیر قرآنی مرحوم که غوغایی در محافل به پا کرده تعریف می‌کرده و یک دوره مجلد هم دریافت می‌کرده است، بعد می‌گفته شما چندصدسال کشور را جلو بردید. اکثراً اظهار می‌داشتند که اگر شما نیایید یا نباشید مشکلات کشور حل نمی‌شود. بعد دست‌آخر هم موقع رفتن عرض کوچکی داشتند! برخی می‌گفتند آقازاده کار و کاسبی اش به هم خورده و مشکل مالی دارد یا خودشان برای عمل جراحی می‌خواهند به لندن بروند و استدعای کمک دارند. 
همین دکتر زیباکلام که در تمامی عمرش از گروه سیاسی دانشکده خارج نشده، یک‌باره می‌گوید بلایی که رئیسی بر سر دانشگاه تهران آورد، در ذوب‌آهن هم اتفاق افتاده، در مس هم اتفاق افتاده، تو وزارت بهداری (منظورش وزارت بهداشت و درمان است) اتفاق افتاده و الی‌آخر. اگر از او بخواهیم و چند ماه هم به او فرصت بدهیم تا خوب مطالعه و بازدید میدانی کند، باز هم نمی‌تواند بگوید که در ذوب‌آهن و مس غیر از آنکه آهن ذوب می‌کنند و مس استخراج می‌کنند، چه اتفاقاتی می‌افتد، نمی‌تواند بگوید، اما برای یک سخنرانی آتشین که درآمدی برای او داشته باشد، گفتن این چیز‌ها مناسب است. 
همین دو روز اخیر اسحاق جهانگیری، معاون‌اول دولت‌های یازدهم و دوازدهم تمامی آن مهملاتی را که در هشت سال مسئولیت سروده بود، یک بار دیگر به آواز بلند نکره مقابل رسانه‌ای خاص خواند و رونق حرف حساب را برد و علی عبدالعلی‌زاده، نماینده رئیس‌جمهور در اجرای سیاست‌های کلی توسعه دریامحور که سن‌وسالش دیگر اجازه نداد مسئولیت مهم‌تری در حتی پیرترین دولت بعد از انقلاب بگیرد، گفته «اینکه صبح بلند شویم و دل‌مان بلرزد کی می‌خواهد از کی انتقام بگیرد باید جمع شود!» پیرمردها، چون خودشان در سال‌ها مسئولیت دولت‌ها ثروت و رفاهی به‌هم زده‌اند، و آسایش‌طلب شده‌اند، از اسم دفاع از کشور هم می‌ترسند، بعد گمان می‌کنند کل ملت و جوانان کشور که سال‌هاست می‌جنگند و کشور را از بحران‌ها و خطرات زیادی نجات دادند مثل آنها ترسو و نگرانند. 
حالا سخنگوی قوه قضائیه دو، سه روز است در‌به‌در دنبال کسی می‌گردد که هراس‌افکنی می‌کند و دل مردم را خالی می‌کند. این همه آدم اهل حرف بی‌حساب و کتاب و بی‌ارزش. ما نمی‌گوییم بریزید و اینها را بگیرید. ولی دست‌کم اسم بیاورید و برای حرف‌هایشان طلب سند و مدرک معقول کنید. وگرنه فردا نظریه‌ای بیرون می‌دهند که اگر با ترامپ مذاکره سریع نکنیم و، چون این‌بار حوصله‌اش کم شده هرچه گفت قبول نکنیم، می‌آید و سر هر تیرچراغ‌برق در ایران یک لانه کلاغ می‌سازد و آن وقت ما چه کنیم با این همه بچه‌کلاغ خبرچین زشت‌کلام و ناهنجارآواز؟!