کارشناس مسائل روسیه: ایران باید در مسیر سیاست خارجی چندبُرداری گام بردارد
نوشتارها
بزرگنمايي:
راه ترقی - شرق /متن پیش رو در شرق منتشر شده و بازنشرش در آخرین خبر به معنای تاییدش نیست
با امضای موافقتنامه همکاریهای ایران و روسیه، سؤال مهمتری که میتواند محل بحث جدی باشد، ناظر به تقارن زمانی آن با روزهای منتهی به بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید است. از این منظر میتوان دو قرائت متفاوت درباره سفر پزشکیان به روسیه و امضای این معاهده داشت: نخست آنکه مناسبات تهران - مسکو پس از امضای توافقنامه مذکور به تقویت توان چانهزنی ایران در برابر غرب و مشخصا آمریکاییها منجر خواهد شد. البته نزدیکی این امضا با روی کار آمدن ترامپ گمانهزنیها درباره تقویت نگاه به شرق ایران را هم داشته. لذا برای اینکه ارزیابی دقیقتری از سفر پزشکیان به روسیه و امضای معاهده مشترک با مسکو داشته باشیم و اینکه بفهمیم کدامیک از دو قرائت یادشده میتواند به واقعیت نزدیک باشد، به گفتوگویی با احمد وخشیته نشستهایم تا از منظر استادیار دانشگاه ملل روسیه، این مبحث به بوته تحلیل برده شود. آنچه در ادامه میخوانید ماحصل گپوگفت با استاد مدعو دانشگاه ملی اوراسیاست.
امضای توافقنامه همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه در فاصله 72 ساعت تا بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید با دو کلان روایت تحلیلی همراه شده است. از یک سو برخی معتقدند که امضای این موافقتنامه میتواند دست ایران را برای مذاکرات پیشرو با ایالات متحده پر کند و در سوی دیگر طیفی نیز امضای چنین توافقنامهای را به معنای تأکید مجدد بر سیاست یکسویه و یکجانبه تهران با مسکو و بهمثابه یک پالس منفی میدانند که مسیر برای مذاکرات با آمریکاییها را با چالش مواجه خواهد کرد. شما به کدامیک از این دو روایت قائلید؟
هیچکدام!
به چه دلیل؟
چون امضای موافقتنامه همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه یک اتفاق لحظهای و آنی درست چند روز قبل از آغاز به کار ترامپ نیست، بلکه موضوعی است که به بیش از دو دهه پیش بازمیگردد.
دوره ریاستجمهوری خاتمی که...
بله، در سال 2001 سند این همکاریها بین سیدمحمد خاتمی و ولادیمیر پوتین امضا شد. متن آن سند با یک مقدمه و 21 بند همراه بود که باز هم همین سند میتوانست بدون تغییر و دستکاری تمدید شود. اما سال 2019 بود که محمدجواد ظریف به عنوان وزیر امور خارجه وقت ایران عنوان کرد که به دلیل گسترش روابط تهران - مسکو باید سند سال 2001 تغییر پیدا کند.
که همزمان با جنجالهای مربوط به موافقتنامه مشابه تهران و پکن بود...
بله، این موضع ظریف درست همزمان با امضای موافقتنامه جامع همکاریهای راهبردی 25ساله ایران و چین بود که به صورت محرمانه امضا شد و همزمان موضوع تغییر سند همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه هم مطرح بود.
چه شد که امضای توافقنامه تابهامروز طول کشید؟
همانگونه که گفتم، با ادعای ظریف و از زمان دولت روحانی قرار بود که سند همکاریهای راهبردی ایران و روسیه تغییر پیدا کند و از همان زمان کار کارشناسی بر روی آن آغاز شد و در نهایت قرار بود ژانویه سال گذشته میلادی با سفر آقای رئیسی این توافقنامه امضا شود.
اما در پی ادعاهای روسیه درباره جزایر سهگانه ایرانی، مرحوم حسین امیرعبداللهیان تأکید داشت که باید احترام به تمامیت ارضی طرفین در متن سند توافقنامه جامع همکاریهای ایران و روسیه گنجانده شود. هرچند این مواضع وزیر امور خارجه سابق ایران برای روسیه خوشایند نبود، چون متن سند نهایی شده بود. ولی طرحهای کارشناسی درباره تأکید مرحوم امیرعبداللهیان انجام شد و درست در زمانی که متن سند برای امضاشدن از طرف رؤسای جمهور دو کشور آماده بود، شاهد حادثه سقوط بالگرد حامل سیدابراهیم رئیسی بودیم و بعد از آن با برگزاری انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در ایران، شرایط به سمتی پیش رفت که امضای این سند تا دیروز جمعه 28 دی 1403 (17 ژانویه 2025) به تأخیر افتاد.
حالا که از سؤال نخست قدری فاصله گرفتیم، جا دارد این را هم بپرسم که از منظر جزئیتر، متن توافق سال 2001 با متن توافق سال 2025 چه تفاوتی پیدا کرده است؟
همانطور که گفتم، متن موافقتنامه همکاریهای جامع راهبردی ایران و روسیه در سال 2001 مشتمل بر یک مقدمه و 21 بند بود. اما متن موافقتنامه سال 2025 با یک مقدمه و 47 بند همراه است. تفاوت عمده دیگر اینجاست که در سال 2001، سیدمحمد خاتمی با تنشزدایی با اروپا از موضع برتر توانست موافقتنامه همکاریهای جامع با روسیه را امضا کند. اما وضعیت سال 2025 در منطقه و جهان کاملا متفاوت است. به همین دلیل من در پاسخ به سؤال اول شما قائل به هیچکدام از آن دو کلانروایت نیستم و بر «سیاست خارجی چندبُرداری» مانند آن چیزی که ارمنستان اجرا کرده است، معتقدم.
همان موافقتنامه نظامی با آمریکا؟
دقیقا. ارمنستانی که تا همین اواخر وابستگی جدی به روسیه داشت، اکنون موافقتنامه راهبردی نظامی با آمریکا امضا میکند و اتفاقا نکته اینجاست که مسکو در یک سیاست خارجی واقعبینانه، به جای نگرانی درباره امضای این توافق بین ایروان و واشنگتن، صراحتا عنوان کرده است که ما سیاست خارجی چندبرداری ارمنستان را درک میکنیم. از سوی دیگر، آیا اکنون که ارمنستان توافقنامه نظامی راهبردی با آمریکا را امضا کرده، به دنبال جنگ با روسیه است؟ بههیچعنوان. پس زمانی که آقای پزشکیان سند موافقتنامه همکاریهای جامع با روسیه را امضا میکند، بهمثابه یک بلوغ دیپلماتیک است که میتواند دربرگیرنده سیاست خارجی چندبُرداری باشد که از یک طرف، مبین یا مؤیدی بر وابستگی یکسویه با روسیه نباشد و از سوی دیگر به معنای تخریب مسیر مذاکرات احتمالی با غربیها و بهویژه ترامپ نخواهد بود.
ما باید به این درک و واقعیت برسیم که امضای چنین موافقتنامهای میتواند برای تحقق اهداف و منافع ما مفید باشد؛ به شرط آنکه همین نگاه متوازن از سوی ایران در قبال اروپا و بهویژه ایالات متحده آمریکا هم پی گرفته شود تا این سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری به شکل عملی پی گرفته شود. اینجاست که ایران بهراحتی میتواند از محل رقابت تمام این ابرقدرتها، از روسیه و چین گرفته تا آمریکا و اروپا، بهراحتی منافع خود را تأمین کند. مصداق بارز همین سیاستی که ترکیه، عربستان، امارات، قطر و دیگر کشورهای پیرامونی ایران انجام میدهند.
پس شما هم قائل به موازنه مثبت هستید نه موازنه منفی؟
دوره موازنه منفی سپری شده است. ما باید به سمتی پیش برویم که مناسبات چندبُرداری و موازنه مثبت را با روسیه، چین، اروپا، آمریکا و همه کشورها داشته باشیم و از محل منازعه و رقابت آنها بیشترین منافع را برای خودمان کسب کنیم.
برخلاف ارزیابی شما، ناظران اذعان دارند در صورت نزدیکی پوتین و ترامپ برای حل موضوع جنگ اوکراین، احتمالا موقعیت تهران از سوی کرملین نادیده گرفته خواهد شد.
خیر، در کمال احترام با تعبیرتان بههیچوجه موافق نیستم.
چرا؟
چون من معتقدم باید موضوع را کلانتر دید و مسئله به تضمینهای امنیتی روسیه و آمریکا بازمیگردد. برای مثال و در موضوع بحران کارائیب و آمریکای لاتین در دهه 60 میلادی، زمانی که کندی و خروشچف مذاکره کردند، مشخصا به کوبا نپرداختند، بلکه دو طرف به تضمینهای امنیتی هم دیگر اشاره داشتند. به همین دلیل اگر آمریکا و روسیه بخواهند روی موضوع جنگ اوکراین دست به توافق یا معاملهای بزنند، موضوع ایران یا اوکراین نخواهد بود؛ چون طرف اصلی این جنگ تهران و حتی کییف نیست. اوکراین صرفا زمین این جنگ است. جنگ اصلی بین روسیه و آمریکاست. پس موضوع اصلی هم تضمینهای امنیتی کلان است.
چه تضمینهایی؟
برای مثال اینکه روسیه باید از آمریکا این تضمین را بگیرد که فعالیتهای ناتو در شرق اروپا و هممرز با روسیه متوقف یا کاسته شود و همزمان شاید مسکو این انتظار را داشته باشد که روند پذیرش اوکراین در ناتو متوقف شود و در کنار آن مناطق تحت تصرف مانند اینکه کریمه جزئی از خاک روسیه باشد و دیگر کییف روی آن ادعایی نداشته باشد.
و در مقابل آمریکا چه خواستهای دارد؟
ایالات متحده هم میتواند این خواسته را داشته باشد که مسکو هم در کنار واشنگتن، همکاری برای کنترل تهران یا پیونگیانگ داشته باشد.
این تأیید گفته من نیست که تهران در بین پوتین و ترامپ دیده نخواهد شد؟
ما از منظر ولادیمیر پوتین بهعنوان رئیسجمهور روسیه به موضوع نگاه میکنیم یا از زوایه دید خودمان بهعنوان یک ایرانی! پوتین، رئیسجمهور روسیه است و سعی میکند اهداف و منافع کشورش را محقق میکند. او قطعا به ایرانی این تضمین را نداده که منافع تهران را تحت هر شرایطی تأمین کند. اتفاقا امضای موافقتنامه همکاریهای جامع هم در همین راستاست که روسیه بتواند از ظرفیت ایران برای موازنهسازی در برابر غرب استفاده کند. پس به جای انتقاد از سیاست خارجی مسکو باید آسیبشناسی روی دیپلماسی ایران داشته باشیم و اینجاست که دوباره به گفته قبلی خودم بازمیگردم که ایران هم باید یک سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری داشته باشد و همانگونه که سند جامع همکاریها با روسیه را امضا کرد، مشابه همین عملکرد را با اروپا، آمریکا و دیگر کشورها پی بگیرد. ما هم مانند روسیه باید از محل منازعه و رقابت دیگر بازیگران به دنبال تأمین منافع تضمینهای امنیتی خودمان باشیم؛ نه روسیه، حتی اماراتیها هم چنین عمل کرده و میکنند. معروف است که میگویند «سیاست و دیپلماسی، علم استفاده از فرصتها با کمترین هزینه است» و اینجاست که باید خودمان انتخاب کنیم که حاضریم مذاکرات جدی، دقیق و مبتنی بر سیاست خارجی هوشمندانه و منعطف را در قبال اروپا و آمریکا، حتی دولت دونالد ترامپ پی بگیریم و مستقیما گفتوگوها را با هدف حصول توافق دنبال کنیم و صراحتا نشان دهیم که برگ برنده یا اهرم فشار هیچ کشوری از روسیه گرفته تا چین و... نیستیم و سعی خواهیم کرد از محل رقابت چین و روسیه با اروپا و آمریکا به سود خودمان استفاده کنیم یا نه، روش دیگر هم این است که اجازه بدهیم ابرقدرتها در معاملات و معادلات پشت پرده خود، منافع ایران را قربانی کنند. اینجا انتخاب تهران است که تعیینکننده خواهد بود؛ یا میخواهیم نقش «قربانی» را داشته باشیم یا میخواهیم با یک سیاست خارجی چندبُرداری به فکر تأمین منافعمان باشیم.
حتی اگر آنگونه که شما میگویید باشد، در صورتی که ایران بخواهد سیاست خارجی چندبُرداری را پی بگیرد، مسکو مانع ایجاد نمیکند؟ ما فراموش نمیکنیم که در آن مصاحبه پرحاشیه ظریف، وی از مخالفتها و کارشکنیهای روسیه در مذاکرات برجامی یاد کرد. آیا در صورت استقلال رویه تهران، کرملین سنگاندازی خود را نخواهد داشت؟
شما به دو موضوع مهم اشاره کردید؛ اول مسئله بحث ظریف است که من بارها در این خصوص توضیح دادهام و اتفاقا جوزف سیرینسیونه (Joseph Cirincione)، مشاور ارشد جان کری، در همان کتابش درباره مذاکرات برجامی گفتههای ظریف را رد میکند.
کتاب «کابوسهای هستهای» (Nuclear Nightmares)؟
بله. جوزف سیرینسیونه در کتاب کابوسهای هستهای و همچنین در مصاحبهای با بیبیسی تمام ادعاهای ظریف را تکذیب میکند.
و شما قائل به روایت و قرائت کدامیک هستید؛ ظریف یا سیرینسیونه؟
در کمال احترام برای دکتر ظریف، من معتقدم گفتههای مشاور جان کری به واقعیت نزدیکتر است. چون آن زمان آمریکاییها این انتظار را از روسیه نداشتند که بخواهند در مذاکرات هستهای نقشآفرینی خود را داشته باشند. ولی در نهایت مسکو بیش از حد توقع آمریکا در مذاکرات ظاهر شد و این نشان میدهد که هستهایشدن نظامی ایران، حتی برای کشوری مانند روسیه هم یک خط قرمز است. این یک تحلیل منطقی است که گفتههای مشاور جان کری را تأیید میکند. اما درخصوص قسمت دوم سؤال قبلتان، متأسفانه ما در کشور با دو جریان «یوروفیل و امریکنوفیل» و نیز جریان «روسوفیل و چینوفیل» مواجهیم و هرکدام از منظر منافع خود ایران را یا به سمت مناسبات یکسویه با شرق و مشخصا پکن و مسکو سوق میدهند یا به سمت روابط یکطرفه با اروپا و آمریکا که این نگاه بههیچعنوان درست نیست. همانطور که گفتم و دوباره تکرار میکنم، باید یک سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری داشته باشیم و اینجاست که اقداماتی مانند امضای توافقنامه همکاریهای جامع 25ساله ایران و چین و همچنین سند مشابه با روسیه که توسط دکتر پزشکیان و روز جمعه انجام شد، میتواند اهرم بسیار خوبی برای تقویت توان چانهزنی ما در برابر اروپا و آمریکا باشد و به آنها هم اعلام کنیم که اگر غرب هم به دنبال چنین مناسباتی است، تهران حاضر است موافقتنامههای همکاریهای جامع راهبردی را با آنها هم امضا کند. همانگونه که عربستان، ترکیه، امارات، قطر و دیگر کشورها از محل منازعه اروپا و آمریکا با روسیه و چین به نفع خود استفاده میکنند.
گویا احمد بخشیده در ارزیابی خود این اصل را نادیده میگیرد که مسکو همواره از تنشهای جانبی و جنگهای موازی در خاورمیانه و نوعی بحران کنترلشده بین ایران و غرب برای منافع خود استفاده میکند؟
میشود بفرمایید تشدید تنش بین ایران و غرب چه منفعتی برای روسیه دارد؟
خاطرتان هست که طیفی معتقد بودند مذاکرات احیای برجام فدای منافع روسها در جنگ اوکراین شد و تهران به شریک تحریم مسکو بدل شد. غیر از این است؟
بله؛ ولی آیا این موضوع به روسیه ربط دارد یا به ما؟! از همه مهمتر مطمئن باشید روسیه به همان اندازه که خط قرمزی برای هستهایشدن نظامی ایران قائل است و همراهیهای لازم با اروپا و آمریکا را در این زمینه برای به سرانجام رسیدن مذاکرات هستهای خواهد داشت، از سوی دیگر هیچ سود و منفعتی از تشدید تنش و منازعه ایران با غرب نخواهد داشت و اتفاقا سعی خواهد کرد فشارهای اقتصادی بر تهران کاهش پیدا کند که بتواند مناسبات تجاری با ایران را ارتقا دهد. اگر تحریمهای اروپا و آمریکا برداشته شود، اگر ایران از لیست سیاه گروه FATF خارج شود، اتفاقا به سود کشوری مانند روسیه و چین است. چون روابط تجاری ارتقا پیدا میکند و موانع و مشکلات از سر راه اقتصاد ایران برداشته خواهد شد. برای روسیه اهمیت دارد که ایران باثبات و باامنیت باشد. چون بخشی از کریدور شمال-جنوب از ایران میگذرد. برای روسیه اهمیت دارد که ایران مذاکرات هستهای را به سرانجام برساند.
برای روسیه اهمیت دارد که لوایح مربوط به FATF تصویب شود و ایران به لیست سبز بازگردد. واقع امر این است که بعد از جنگ اوکراین، بخش عمدهای از مناسبات تجاری و اقتصادی روسها به سمت خاورمیانه و مشخصا کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس رفته است. اکنون شریک استراتژیک مسکو، امارات است. پس به هیچ عنوان پوتین به دنبال تنش مدیریتشده ایران و غرب نیست. به هیچ عنوان نمیخواهد خاورمیانه ناامن باشد. بعد از جنگ اوکراین اکنون تمام ابرقدرتها به دنبال پیگیری استراتژی کریدورها هستند؛ روسیه کریدور خود را دنبال میکند، چین کریدور خود را دارد و آمریکاییها هم به دنبال کریدور خود هستند. کمااینکه ترکیه، عربستان، کویت، قطر، امارات، عراق و حتی اسرائیل هم کریدور خود را دارند. پس مطمئن باشید اگر ایران طبق همان سیاست خارجی متوازن و چندبُرداری که گفتم کاهش تنش با اروپا و آمریکا داشته باشد، روسیه هم بهشدت استقبال میکند و نقش جدی را در کریدور شمال-جنوب به ایران میدهد.
اگر چنین است که تحلیل میکنید، چرا روسیه برخلاف یک سنت سیاسی و دیپلماتیک که کشور ثالثی در مناقشات ارضی و مرزی دو کشور دیگر ورود نمیکند و با وجود حمایتهای ایران در جنگ اوکراین که محل بحث است، نه یک بار بلکه دو بار به همسویی با ادعای امارات بر سر جزایر سهگانه پرداخت؟
این سؤال شما هم باز تأکیدی بر گفتههای قبلی من است؛ اول اینکه گفتههای من به معنای تطهیر و حمایت از روسها نیست. اما باز هم تکرار میکنم که پوتین، رئیسجمهور ایران نیست، رئیسجمهور روسیه است و بر اساس منافع کشور خودش عمل میکند. دوم آنکه روسیه در همان دو باری که به مسئله جزایر سهگانه ایرانی ورود کرده است، سعی کرده از جانبداری مستقیم پرهیز کند و هر دو بار هم گفته که باید این اختلافات از طریق مجاری خود حلوفصل شود.
اصلا چرا باید روسیه به این موضوع ورود میکرد؛ چون به هیچ عنوان به مسکو ارتباطی ندارد که وارد مناقشه ابوظبی و همسویی با ادعای امارات بر سر جزایر سهگانه شود؟
پاسخ روشن است؛ چون برای روسیه چیزی جز مناسبات اقتصادی و منافع تجاری اهمیت ندارد. بعد از بحران اوکراین بیشترین توجه روسیه به سمت خاورمیانه و حاشیه خلیج فارس رفته است. اکنون کلیدیترین شریک روسیه، امارات است و این را به صراحت هم پوتین و هم لاوروف اعلام کردهاند و در چند سال گذشته، رئیسجمهور روسیه دو بار سفری به مقصد امارات و با هدف تقویت روابط با ابوظبی انجام داده است. طبیعتا پوتین در مسیر و خواست اماراتیها گام برمیدارد؛ چون منافعش اقتضا میکند. اما آیا هیچگاه پوتین یک سفر مستقیم به تهران با هدف ارتقای روابط با ایران را انجام داده است! خیر؛ پس اینجا مشکل مناسبات دیپلماتیک ماست، نه روسیه. همین سیاست توسط عربستان، ترکیه و حتی ارمنستان هم پی گرفته میشود. تا همین چند ماه گذشته روابط راهبردی بین ایروان و مسکو برقرار بود، اما اکنون ارمنستان روابط راهبردی نظامی با آمریکا دارد.
شما به هندیها نگاه کنید که چه مناسبات انرژی و تجاری با روسیه دارند. اخیرا وزارت دفاع هند عنوان کرده مناسبات استراتژیک دهلی نو و مسکو به قله خود رسیده که موضوع انرژی مهمترین کانون این همکاریهاست. در حال حاضر پس از جنگ اوکراین، هندیها بیشترین خرید انرژی خود را از روسیه دارند. یعنی دهلی نو هم میداند که از محل مناقشه و تقابل روسیه و چین با اروپا و آمریکا و بالعکس چگونه به سود خود استفاده کند. پس اینجا رفتار روسیه محل بحث نیست، بلکه باید آسیبشناسی را متوجه تهران کرد که چرا نباید سیاست خارجی چندبُرداری داشته باشیم.
-
يکشنبه ۳۰ دي ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰:۲۸
-
۲۱ بازديد
-
-
راه ترقی
لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1016026/