راه ترقی

آخرين مطالب

سینمای نوجوانانه ای دیگر از صدرعاملی/ از ترانه علیدوستی تا ژولیت رضاعی فرهنگ و هنر

سینمای نوجوانانه ای دیگر از صدرعاملی/ از ترانه علیدوستی تا ژولیت رضاعی
  بزرگنمايي:

راه ترقی - خبرآنلاین / صدرعاملی، فیلمسازی مؤلف است. فیلم زیبا صدایم کن یک نقد اجتماعی است. هرچند در ادامه، صحنه‌هایی از آن اسیر تفنن و فانتزی می‌شود و به ذوق می‌زند به‌حدی‌که آرزو می‌کنیم‌ ای‌کاش فیلم همین‌جا تمام بشود.
 مقصود فراستخواه، جامعه‌‏شناس در یادداشتی در روزنامه هم میهن به نقد و بررسی فیلم «زیبا صدایم کن» رسول صدرعاملی که در جشنواره فیلم فجر امسال به نمایش درآمد پرداخته و نوشته است؛
می‌ترسم بخوابم داداش!
تو خواب یکی هست می‌افته دنبالم...
فیلمی در ژانر سینمای آموزشی، سینمای نوجوان. یک «معرفی نسلی» از صدرعاملی که برای بازگشت دیرهنگام سینمای مرجع به زندگی و زبان نسل جدید پیشقدم شد؛ از ترانه علیدوستی تا اکنون نیز ژولیت رضاعی. فیلمنامه اقتباسی است با دخل‌وتصرف زیاد از نوشتۀ فرهاد حسن‌زاده (1394) و تولید کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
خسرو( امین حیایی) پدری که مدت‌هاست گرفتار اسکیزوفرن شده است و در بیمارستان روانی می‌ماند، قبلاً همسرش او را (یا خود را از او) رها کرده و زیبا دخترشان اکنون در آستانۀ 17 سالگی در «مرکز نگهداری تأمین اجتماعی» می‌ماند، درس می‌خواند، کار هم می‌کند و درگیر حس استقلال‌طلبی و هویت شخصی توأم با احساس بی‌پناهی و تنهایی یک نسل است. در همان صحنه‌های نخست، چالاکی و رشد دختری را می‌بینیم که با حاضرجوابی‌اش، چگونه قاضیِ علی‌القاعده مرد! را به ستوه در می‌آورد و از او مجوز افتتاح حساب و تهیه کارت بانکی می‌گیرد. 

پدر ودختر جز دوره کودکی‌اش همدیگر را ندیده‌اند و اکنون خسرو که حسرت مرور روزانه آلبوم خانوادگی او را از پای درآورده است، تصمیم به مرخصی می‌گیرد حتی اگر شده یک‌شب، فقط یک‌شب، تا پیش دخترش برود و 17 سالگی تولد را پیش او باشد. قبلاً هدیه تولد برای او گلدانی با گل کاغذی فرستاده و بعد متوجه می‌شویم که گردنبدی طلایی در خاک این گلدان پنهان کرده است؛ پس‌اندازی برای زیبا. روانپزشک مرکز او را مجاز به ترخیص نمی‌داند.
از همان ابتدای فیلم در اتاق معاینه، روانپزشک را سوژه‌ای مسلط می‌بینیم با تعاریف پوزیتیویستی دانش مرسوم «تنظیمات بیمارستانی/ تیمارستانی» و یک پدر که ابژۀ یکسویۀ بی‌حسّ او شده است. خسرو با پنهان‌شدن در صندوق عقب ماشین مددکار مهربان (ستاره پسیانی) بیرون می‌آید و در پی زیبا می‌رود. بقیه فیلم یک‌روز پرماجرا بین این دختر و پدر است در این‌سو وآن‌سوی خیابان‌های تهران، نسلی دهه پنجاهی و نسل زِد.
فیلم می‌کوشد نقدی اجتماعی در سیاق رئالیسم انتقادی1 بشود. شخصیت‌های فیلم به‌جای اینکه رمانتیک باشند، ترومایی و پروبلماتیک هستند و شخصیت‌هایی افشاگر که هر یک زبان حال مشکلاتی در شهر هستند. هرچند این رئالیسم در فیلم ایرانی نه خیلی سرد بلکه قدری ولرم از آب درآمده است. با این حال شخصیت‌های فیلم می‌کوشند بر چیزهایی گواهی بدهند که تو گویی اصراری روزمره و رسمی بر ناچیز جلوه دادن آنها هست ولی فیلم با صدای بلند می‌گوید نه! اینطور نیست و در اینجا چیزهایی هست، اینجا مسئله‌هایی هست.
تهران، شهری دفورمه و گرفتار وضعیتی آنومیک است با گروهی از فراموش‌شدگان اجتماع؛ نسل گرفتار، نسل آسایشگاهی، نسل پرورشگاهی، نسل مشاغل موتوری و نسل طردشده و دیگری شده . در گوش خسرو گاه صداهای مهیبی می‌پیچد و رعشه بر کل بدنش می‌اندازد. فقط اسکیزوفرن‌ها شاید جمعیتی نزدیک به یک‌میلیون نفر در ایران باشند که اگر بخواهند بستری بشوند گویا 11 هزار تخت دولتی بیشتر برای‌شان نیست، دارو پیدا نمی‌شود و هزینه تخت‌های خصوصی نیز به ماهی 60-50 میلیون تومان می‌رسد؛ آیا اینها گویی لامپ‌های سوختۀ ساختمانی پرطمطراق شده‌اند. 
در فیلم انواع نهادها وساختارها را می‌بینیم که پروبلماتیک شده‌اند. فرماسیون قدرت‌های مالی، سرمایه‌ای و ایدئولوژیک خود را در شهر و بر شهر هژمون کرده‌اند. یک نمونه از نابازار سوداگر منفعت‌پرست و بی‌رحم را در کارفرمای جوان و مغرور باشگاه ورزشی می‌بینیم که بی‌اعتنا بر سر میز صبحانه رنگین نشسته و حاضر به پرداخت حقوق عقب‌افتادۀ کارگری زیبا نیست و می‌گوید همین که اینجا می‌آیید و سبک زندگی طبقات بالا را می‌بینید، خودش بهترین سود برای شماست! خانواده با جدایی، اعتیاد و مشکلات روانی دست به گریبان است.
سیستم‌های مختلف ادارۀ جمعیت ناکارآمد شده‌اند؛ نه‌تنها ناکارآمد که ناهمزمان با زیست جهان اجتماعی شهر و بلکه حتی نامهربان با جامعه نیز هستند، شاهدش در سیاست‌های فرهنگی و رفتار گشت ارشاد با سبک زندگی نوجوانان و جوانان است که خسرو را وا می‌دارد برای نجات دختران وارد عمل بشود. حتی سازمان‌های اجتماعی عام‌المنفعه (نمونه خیریه‌ای که می‌خواست برای زیبا، محلی فراهم بکند) دچار شوآف و از دست دادن اعتماد عمومی شده‌اند.
سرمایه‌های اجتماعی در حال فرسایش‌اند. برادر، سر برادر کلاه می‌گذارد. خلیل، عموی زیبا، پول خسرو را بالاکشیده است و اکنون بی‌اعتنا به مشکلات این پدر و دختر، حاضر است رسماً بنویسد و مهر بزند که نه برادر خسرو و نه عموی زیباست. تنش‌های گذار از پدرسالاری، به انواع فاصله‌های نسلی انجامیده است. اما هنوز یک بقیۀ انسانی! و یک نهاد پایه هست که اصرار دارد کار بکند.
نهاد انسانی هرچند به نفَس‌نفَس افتاده است ولی همچنان در تمنای زندگی و در تقلاست تا نقش خود را بر این وضعیت خراب بزند. خانم مددکار به‌رغم مقررات قالبیِ بیمارستان، می‌کوشد مشکل بیماری را که نیاز عمیق به دیدن دخترش دارد؛ درک بکند و با حس مراقبت مادرانه‌اش به او یاری برساند. هنوز عشق هست، دوستی هست، مهربانی هست. ایمان هست. هنوز آب باریکۀ ارتباطات انسانی جاری است. خسرو با وجود بیماری‌اش وقتی در اتاق مدیر آسایشگاه متوجه کار نکردن پاندول ساعت دیواری می‌شود، به مرمتش می‌کوشد.
خسرو با اعمالش از دانش رسمی و متداول روانپزشکی، شالوده‌گشایی 2 می‌کند. فاصله‌های نسلی نمی‌تواند امکان‌های گفت‌وگو و هم‌فهمی را یکسره برچیند. خسرو می‌خواهد مشکلاتی را که برای دخترش به وجود آمده است جبران بکند و با او جشن تولد بگیرد. برای آینده او فکری کرده است و اکنون می‌خواهد پابه‌پای او راه برود، از زبان او سر در بیاورد، احساس او را بو بکشد و از روزنه‌ای به جهان وسیع خیال یک نسل متفاوت چشم بدوزد.
زیبا نیز که مدت‌ها حتی حاضر نبود به تلفن‌های پدر جواب بدهد اکنون با او وارد جریانی از گفت‌وگو شده است؛ گفت‌وگوهایی هرچند گاه صریح و عتاب‌آلود که ضجه اعتراض یک نسل بی‌پناه است: «بابا! نحسی هم یه اندازه داره، برو بریز رو یکی دیگه». اما سرانجام با تقلای دوجانبه پدر و دختر درنهایت به سطحی از همدلی می‌رسد. اولِ فیلم، پدر در پی دختری معترض و رنجیده می‌رود و در انتهای داستان اما این دختر است که با چشمان پرمهر نگرانش، شب هنگام پدر گرفتار خویش را تا آسایشگاه بیماران روانی بدرقه می‌کند.
چشم‌ها با هم کاری می‌کنند چنان‌که چشمان این پدر و دختر با هم کردند. نهاد انسانی در این سرزمین حتی گاه از طریق خاطرات ازلی سر بر می‌آورد؛ باور به مکافات، عموخلیل را حتی به حال خود رها نمی‌کند و بر او نهیب می‌زند؛ اگر هم نشد در بخش خودآگاه بیداری، دست‌کم در ناخودآگاه عالم خواب: «می‌ترسم داداش! تُو خواب یکی هست که می‌افته دنبالم...»
صدرعاملی، فیلمسازی مؤلف است. این فیلم او یک نقد اجتماعی است. هرچند در ادامه، صحنه‌هایی از آن اسیر تفنن و فانتزی می‌شود و به ذوق می‌زند به‌حدی‌که آرزو می‌کنیم‌ ای‌کاش فیلم همین‌جا تمام بشود و بیش از این دیگر نیازی به کلیشه‌های تکلف‌آمیز نباشد. اما درمجموع، فیلم نه‌تنها نشانه‌ای از یک بقیۀ انسانی و یک جاری زندگی در اینجاست بلکه شاید به این تأویل نیز دامن می‌زند که وقتی یک جامعه درمانده شده و به حدّ استیصال می‌رسد، تنها یک تخیل نیرومند اجتماعی است که می‌تواند او را سرپا نگه بدارد و حس بیوس، عشق و زندگی بدهد، تخیلی که اگر هم قدری خلاف‌آمدِ عادت، شاید بتواند نشانکی از ادامۀ زندگی در اینجا باشد.... 
پی‌نوشت‌ها: 
1-از بالزاک و گورکی تا لوکاچ و گولدمن
2-در معنای دلوزی و گتاری‌اش

لینک کوتاه:
https://www.rahetaraghi.ir/Fa/News/1030396/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

جزئیاتی جدید از اجرای کالابرگ الکترونیکی

ویس کرمی: تغییری در سهمیه بندی بنزین نداریم

افت قیمت سکه و دلار در 24 بهمن 1403

توضیحات وزیر جهاد کشاورزی درباره ورود تنظیم بازاری دولت

سرمربی سپاهان در یک موقعیت استثنایی

ایمان جایگاهش در استقلال را پس می‌گیرد

حمله تند به ستاره سیتی: اصلا مغز ندارد!

شطرنجباز ایران قهرمان مسابقات ازبکستان شد

افتتاحیه مرحله نهایی استعدادیابی برگزیدگان فوتبال محلات ایران

بلینگام: اطمینان داشتیم سیتی را می‌بریم

کشتی‌گیر ایرانی تابعیت قطری گرفت

اوضاع خوب اولین لژیونر تاریخ والیبال ایران در برزیل

واکنش الهه منصوریان به صحبت‌های راضیه طهماسبی

فؤاد ایزدی: رئیس‌جمهور شدن فردی چون ترامپ، نشان دهنده افول آمریکاست

سخنگوی دولت: به مذاکره «نه» می‌گوییم چون آمریکا زبان مذاکره را متوجه نمی‌شود

تجلیل رهبر انقلاب از سخنان صریح و راهگشای رئیس جمهور در روز 22 بهمن: این سخنان مکمل حرکت بزرگ مردم بود

رویا افشار: در مورد فرهنگ هرجایی که بتوانم سواستفاده میکنم از موقعیتم

سوال جنجالی جناب‌خان از دکتر طبائیان!

وزیر ارشاد: درباره جشنواره فیلم فجر بعدا صحبت می کنیم

فرهاد آییش: برای اولین بار در سینما از خودم راضی بودم

روایت عجیب زانیار خسروی از ایرادی که به ترانه «سوژهات تکراریه» سیروان گرفته شد

در جشنواره موسیقی داور‌ها به چه چیزهایی دقت می‌کنند؟

54 هزار کشته تصادفات تنها در 3 سال

آخرین اقدامات درباره واژگونی اتوبوس حامل دانش آموزان کرمانی؛ پلمب یک مرکز معاینه فنی و بازداشت مدیر مدرسه

ماجرای برف 6 متری در رزن همدان چه بود؟

نخستین همایش مدیران جوان کمیته امداد برگزار شد

زاکانی: تراموا از سال آینده در خدمت شهروندان تهرانی خواهد بود

افسردگی اشتها را باز می‌کند

ناسا بازگرداندن «فضانوردان سرگردان» به زمین را تسریع می‌بخشد

صحبت های شنیدنی از صحبت های شنیدنی از اردشیر رستمی

سرمقاله شرق/ الزام به نظارت بر صداوسیما

عذرخواهیِ معاون رئیس‌جمهور از مردم به خاطر قطع برق دیشب

گل‌محمدی: نگاه‌ها به مربیان ایرانی از بالا به پایین است

حمید درخشان: فوتبال ما زیر ساختش مشکل دارد

درخشان: اورونوف و ماشاریپوف چند تا پاس گل داده‌اند؟

درخشان: تفکرات مربیان در نتیجه بازی تعیین کننده‌ است

ورود دستیار اول ماتزاری به تهران

تیکدری: پرسپولیس حرفی برای گفتن نداشت

آغاز اردوی تیم ملی کشتی آزاد از روز 26 بهمن

امباپه در لیگ قهرمانان از آنری هم گذشت!

دین‌محمدی: به خاطر نبود VAR تیم‌های لیگ یکی ضرر می‌کنند

جایزه بزرگ مهاجم تیم‌ ملی ایران در امارات

قائم‌مقام و اعضای کمیته سیاسی حزب اتحاد ملت معرفی شدند

جانبازان نماد مقاومت و مایه افتخار ایران اسلامی هستند

اجرایی که نجم الدین شریعتی را شگفت‌زده کرد!

رسولیان: اگر باز هم سیمرغ بگیرم به شهدا تقدیم می کنم

آغاز به کار جشنواره موسیقی فجر مازندران با استقبال از 2 اجرای بی‌کلام

معاون رئیس جمهور: حجابم، انتخاب خودم نبوده است

امدادرسانی به سیل زدگان در رشت

تصاویری از وضع ترافیکی تهران